من از جنون مولد هوش مصنوعی مهم نیستم. در حالی که برخی از افراد در مورد نظرات ایجاد شده توسط هوش مصنوعی که بر فید لینکدین آنها غالب است، اظهار نظر می کنند، من می گویم از شما برای افزایش تعامل تشکر می کنم.
آیا این نظرات رسانه های اجتماعی را به مکان بهتری تبدیل می کند؟ نه واقعا. اما نوشتههای انسانی، “پست خوب، کاملا موافقم” نظراتی ندارند. (اگرچه بیایید واضح بگوییم، من هر روز نظرات بی ضرر هوش مصنوعی را نسبت به حملات تصادفی ad hominem از افراد کاملاً غریبه قبول خواهم کرد.)
آنچه با محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی تغییر می کند این است که تولید محتوای متوسط در مقیاس هرگز آسان تر نبوده است. همه آن محتوای پرحجم و رقابتی “چیست…” که رتبه بندی برای آنها دشوار است؟ حتی سخت تر هم می شود. رقبای قدیمی شما مدتها پیش نسخه متوسط خود را از آن پست وبلاگ منتشر کردند. و اخلالگران امیدوار تلاش خواهند کرد تا الگوریتم جستجو را با آشغال های ترکیب شده با هوش مصنوعی بازی کنند.
به هر حال، یک استراتژی محتوا که بر روی یک دسته از پستهای «چیست» ساخته شده است، به منابع زیادی نیاز دارد تا هر نوع تأثیر معنیداری بر ترافیک وب شما بگذارد، چه رسد به نتیجه شما (اگر حتی به شما کمک کند. خط پایین). شما بی نهایت آب را زیر پا خواهید گذاشت تا در دریای همسانی زنده بمانید.
من خوشبین هستم اجازه دهید رباتها محتوای فراموششدنی را بنویسند که شما نمیخواهید بخوانید، چه بسا زمانی را صرف نوشتن کنید. چیزی که هوش مصنوعی مولد نمی تواند جایگزین آن شود، تجربیات زندگی شماست. هوش مصنوعی هیچ اطلاعی از زنده بودن ندارد و هیچ تجربه مشترکی با ما ندارد. دریای همسانی را فراموش کن حتی لازم نیست برخلاف جریان آب شنا کنید. شما فقط باید به چیزی که شما را تبدیل به شما می کند ضربه بزنید و با دیدگاه منحصر به فرد خود رهبری کنید.
شما خندق شما هستند
پس چگونه می توانی از نزاع بالاتر بری؟ من پنج ایده دارم.
5 راه برای تقویت مزیت رقابتی خود در برابر هوش مصنوعی
به آنچه شما را تحریک می کند توجه کنید.
شاید این تاکتیک مورد علاقه من باشد. من گاهی اوقات این را “زیر توییت نامرئی” می نامم. وقتی اخبار را مرور میکنید یا فید رسانههای اجتماعی خود را مرور میکنید، چه چیزی باعث ایجاد احساسات شدید در شما میشود؟ اصلا عاشق چی بودی؟ چی باعث شد چشماتو گرد کنی؟ از آنجا شروع به ایجاد کنید.
ممکن است وسوسه شوید که در یک برداشت بد، نقل قول-بازنشر دهید. اما در حوضچه رسانه های اجتماعی، شما خطر الهام بخشیدن به دنبال کنندگان را برای جمع کردن روی پوستر اصلی دارید. در عوض، نوشتن ردیه خود را به عنوان یک قطعه مستقل در نظر بگیرید. سپس چند روز بعد آن را به عنوان یک وبلاگ یا پست اجتماعی منتشر کنید.
یکی از ویروسی ترین تاپیک های توییتر من دقیقاً از همین جا آمده است. حالم به هم خورده بود که همین افراد در تاپیک های “دنبال این افراد” تقویت می شدند، بنابراین من نسخه خودم را ساختم:
(اوه و اوم… من فکر می کنم من مسئول ایجاد آن قلاب وحشتناک “XY میلیون نفر هستند که این کار را می کنند، اما 99٪ از آنها این کار را اشتباه انجام می دهند” هستم، و من بسیار متاسفم.)
لازم نیست در فید اجتماعی الهام بگیرید. می توانید آن را در هر محتوایی که خود یا مخاطبانتان مصرف می کنید پیدا کنید. به یکی از پادکست های مورد علاقه خود گوش دهید و آنچه را که با آن مخالفت کرده اید یا نظرات دیگری در مورد آن دارید یادداشت کنید.
و در مورد پادکست صحبت کردم، من در واقع با مارک دراگر در مورد پادکست چگونه بیشتر بفروشیم صحبت کردم. در سومین اول مصاحبهام، در مورد استفاده از محرکهای رسانههای اجتماعی شما صحبت کردم:
از تجربه خود استفاده کنید
اگر برای شما اتفاق بیفتد، نمی تواند اشتباه باشد. من به شما پیشنهاد نمی کنم که تجربیات مجزا را در نظر بگیرید و آنها را به حقایق جهانی تعمیم دهید. آنچه من پیشنهاد می کنم این است که اجازه دهید تجربیات خود را به نوشتن خود هدایت کنید، البته با احتیاط های لازم. چند نمونه:
- من به مدت یک ماه هر شب چای CBD مینوشیدم – این چیزی است که اتفاق افتاد.
- من لیست ایمیل خود را تنها در 2 ماه بدون هیچ گونه بازاریابی پولی 5000 مشترک افزایش دادم – در اینجا نحوه انجام این کار آمده است.
- من یک سال گذشته را صرف تبلیغات متا برای یک برند تناسب اندام کردم – این همه چیزهایی است که یاد گرفتم.
در هر یک از این مثال ها، شما تجربه خود را در مورد چیزی توضیح می دهید. و اگر مردم با شما مخالف باشند، آنها فقط می توانند بگویند، “این چیزی نیست که من آن کار را انجام دادم”، که کاملاً منصفانه است.
مشاهدات خود را مستند کنید
به جای استفاده از تجربیات خود، می توانید با آنچه مشاهده کرده اید شروع کنید. این می تواند به شکل تحقیق اصلی باشد (فکر کنید: مطالعه ترافیک وب ما با شریک داده ما Datos)، به دنبال آن سوء ظن ها، حدس و گمان ها و پیش بینی های شما (فکر کنید: پست بعدی رند در مورد اینکه مردم کجا آنلاین هستند و چگونه متفاوت است) از مکان هایی که ترافیک را ارجاع می دهند). این میتواند از دادههای نظرسنجی، مصاحبههای مشتری، خواندن مجموعهای از مقالات اخیر در جایگاه شما باشد.
چه روندهایی را دنبال کرده اید؟ در مورد جایگاه یا صنعت خود به چه چیزی توجه می کنید؟
بلیط های پشتیبانی مشتری را غربال کنید.
بدیهی است که این تاکتیک فقط در مواردی کار می کند که مشتری دارید. ممکن است اغلب سؤالی پیش بیاید که بتوانید آن را در یک محتوای طولانی تر توضیح دهید. چند ایده:
“آیا می توانم بازپرداخت دریافت کنم؟” → شاید سیاست بازپرداخت شما از یک مکان فلسفی باشد. می توانید در مورد اینکه چرا همیشه به افرادی که درخواست می کنند بازپرداخت می کنید بنویسید. شاید این حتی منجر به توضیح شما در مورد خطر بازپرداخت هزینه برای مشاغل کوچک شود. یا شاید به شرکت شما مربوط می شود که تلاش می کند ردپای کربن خود را کاهش دهد و بنابراین به مشتریان اجازه می دهید یک محصول فیزیکی را به جای بازپرداخت کامل نگه دارند.
“این چطوری کار میکنه؟” ← میتوانید یک ویدیوی Loom ضبط کنید که یک نسخه نمایشی هدایتشده از نرمافزار خود را ارائه میدهد. یا می توانید آموزشی بنویسید که به درستی نحوه تمیز کردن یا نگهداری یک محصول را نشان دهد. یکی از کلیدها در اینجا ممکن است این باشد که به موارد استفاده خاص، یا اینکه چگونه چیزی در یک زمینه خاص کار می کند، متمایل شوید. (پاداش: این به عنوان وثیقه پشتیبانی مشتری اضافی عمل می کند!)
“آیا این محصول در منطقه X در دسترس خواهد بود؟” ← شاید دلیل بدی وجود داشته باشد که چرا محصول شما به زبان دیگری یا در منطقه دیگری کار نمی کند. شاید دلیلی دارید که فکر کنید در یک کشور خاص تناسب محصول با بازار وجود ندارد. یا شاید، کشوری وجود دارد که در آن فناوری که در حال ساخت آن هستید آنقدر پیشرفته است که میتوانید یک ماهی کوچک در یک برکه بزرگ باشید. هر یک از اینها میتواند خود را به یک دیدگاه منحصربهفرد برساند که فقط از طرف شما (یا شرکت شما) میتواند باشد.
در صندوق ورودی خود نگاه کنید.
وقتی همه چیز شکست خورد، به صندوق ورودی خود بروید و به مکالمات اخیر خود نگاه کنید. دوستان از شما چه می پرسند؟ آخرین باری که به یک منتی راهنمایی کردید کی بود؟ آخرین پیامی که فرستادید و احساس غرور کردید چه بود؟ حتماً یک پست وبلاگ در ایمیل های شما وجود دارد. شما هنوز آن را ویرایش نکرده اید.
از خود بپرسید: آیا هوش مصنوعی می تواند این کار را انجام دهد؟
آیا هوش مصنوعی می تواند به شما کمک کند محتوای خود را بهتر کنید؟ مطمئن! (من در واقع این پست وبلاگ را در یک ابزار نوشتن هوش مصنوعی به نام Lex.page تهیه کردم، زیرا به من کمک می کند نوشته های خود را از نظر مختصر، کلیشه و خوانایی بررسی کنم.) آیا هوش مصنوعی می تواند تمام محتوای شما را ایجاد کند؟ شاید… اما اگر ChatGPT بتواند چیزی به خوبی شما بنویسد، پس هر علاقه مندان سطح ابتدایی نیز می توانند چیزی بنویسند.
جرأت کنید عمیق تر کاوش کنید و دیدگاه منحصر به فرد خود را در آغوش بگیرید. چیزی را ایجاد کنید که هوش مصنوعی قادر به انجام آن نیست.