من از سال 2013 تا 2021 در سانفرانسیسکو زندگی کردم. وقتی برای اولین بار به آنجا رفتم، مانند بسیاری دیگر، بسیار هیجان زده بودم که از پردیس های Google بازدید کنم، ناهارهای رایگان بخورم و حمام آنها را امتحان کنم! اولین باری که در یکی از پردیس ها بودم، یادم می آید که تنقلات رایگان خوردم و از حمام های بی عیب بازدید کردم. احساس خنکی داشت. احساس خنکی کردم گوگل احساس خوبی داشت.
چند سال بعد، به یاد میآورم که با شخصی که در گوگل کار میکرد در یک مهمانی هکرها ملاقات کردم. او با افتخار خود را به عنوان “جیک که در گوگل کار می کند” معرفی کرد، مانند کارمندان Google، و ما شروع به چت کردیم. همانطور که به گپ زدن ادامه دادیم، متوجه شدم که از این مکالمه بسیار حوصله ام سر رفته بود، و او احساس می کرد با هیپستر نابغه ای که با او به دانشگاه رفته بودید، که می توانست یک لیوان آبجو بنوشد و روز بعد باز هم در فینال بازی کند، تفاوت زیادی داشت. او احساس کرد … شرکتی است. فقط یک بار.
سپس، زمانی که در Galvanize کار میکردم، توانستم با Google برای استارتآپها/کارآفرینان در برنامه Google Mentor کار کنم. من دو مربی برای خود منصوب کردم، و آنها در بسیاری از جنبههای شرکت من کمک کردند – بازاریابی، چگونگی رشد سریعتر آن و نحوه سودآوری بیشتر. آنها عالی و باحال بودند. آهان من یک لحظه نگران شدم! از طریق آنها به برخی رویدادهای دیگر در گوگل دعوت شدم و از طریق برنامه Google برای استارتاپ ها در کارگاه های یک روزه در …