“آینده کار”. خیلی وعده می دهد، با این حال می ترسم که ممکن است بسیار کم باشد. موضوع یک مشکل دیرینه است که از آغاز زمان فناوری وجود داشته است. ما در چرخه درخواست گیر کرده ایم علوم کامپیوتر به جای علم مغز بیایید ایمیل را به عنوان یک مثال در نظر بگیریم. بله، این ابزار باورنکردنی است که ارتباطات را متحول کرده است (سریعتر، بزرگتر و ارزانتر که بارزترین فشارسنج موفقیت است)، اما نمیتواند نحوه تعامل انسانها با نامههای فیزیکی را تکرار کند.
وقتی پشتهای از نامهها (ایمیلهای کاغذی) را دریافت میکنیم، به طور غریزی آنها را بر اساس ارتباط فوری مرتب میکنیم و انبوهی پویا برای صورتحسابها، مکاتبات شخصی یا مسائل فوری ایجاد میکنیم. این یک فرآیند سیال و انطباقی است که توسط پیچیدگی زمینه ای که به خوبی خارج از آن توده قرار دارد هدایت می شود. این کاملاً با مغز ما که برای درک روابط فضایی طراحی شده است، هماهنگ است. با این حال، ایمیل، که عمیقاً در علم کامپیوتر ریشه دارد، از ما میخواهد که دستهبندیها را از پیش تعریف کنیم، برچسبها را اختصاص دهیم و در ساختارهای سفت و سختی که به طور طبیعی با فرآیندهای شناختی ما سازگاری ندارند، حرکت کنیم.
علم مدیریت چیزهای دیجیتال
یه کتاب عالی هست به اسم علم مدیریت چیزهای دیجیتال ما توسط اوفر برگمن و استیو ویتاکر، که به بررسی نحوه مدیریت اطلاعات توسط مغز ما می پردازد. این نشان می دهد که چگونه …