@ adrien-bookAdrien Book
مشاور مدیریت / استراتژی | “نویسنده هوش مصنوعی سال” از هاکرنون | ویراستار ThePourquoiPas.com
بوم مدل کسب و کار (همانطور که در بالا نشان داده شده و بر اساس توصیه های این مقاله بهبود یافته است) به عنوان “نهایی” ابزار تحول تجارت است ، که در مدارس بازرگانی از ایالات متحده به هند در 15 سال گذشته.
بوم “کلاسیک” که در Google یا Wikipedia یافت می شود بدون نقص نیست ، که باید هنگام استفاده از این ابزار برای نوآوری strong> مورد توجه قرار گیرد. یا ایجاد یک مدل تجاری strong>. بدون آگاهی از آنچه این چارچوب از دست رفته است ، یک کارآفرین بی تجربه می تواند یک اشتباه عمده تاکتیکی انجام دهد strong> یا مزایای خاص صنعت یا محیط خود را از دست بدهد strong>. برای جلوگیری از این موارد ، در زیر چند نکته وجود دارد که باید هنگام ایجاد بوم مدل کسب و کار به خاطر بسپارید. p>
1. استراتژی مورد توجه قرار نمی گیرد h2>
شرکت های مشاوره این عادت را دارند که فارغ التحصیلان جوان را برای ارزیابی توانایی های خود برای تبدیل شدن به مشاور استراتژی ، مصاحبه های مطالعه موردی را انجام دهند. یکی از اولین چیزهایی که ما در یک داوطلب جستجو می کنیم این است که اگر آنها از وی سوال کنند “تعریف مشتری از موفقیت” چیست؟
دلیلی وجود دارد که کارها به این روش انجام می شود: با پاسخ دادن به این سوال قبل از هر چیز ، ما می توانیم بحث های بعدی را در مورد استراتژی یک شرکت بهتر اطلاع رسانی و چارچوب بندی کنیم ، همانطور که تمام اقدامات آن ( باید!) به هدف اصلی برگردانده شود. p>
با این حال ، این جنبه اصلی در چارچوب بوم مدل کسب و کار “کلاسیک” نشان داده نمی شود. در واقع ، BMC معمول تعریف می کند که چگونه یک شرکت نوپا برای خود و ذینفعانش ارزش ایجاد و جذب می کند strong> اما برای تعریف و توصیف اهداف ، رویاها و آرزوهای یک کارآفرین کاری انجام نمی دهد.
آنچه بوم از دست رفته است بخشی است که بیانیه مأموریت استارتاپ را تعریف می کند ، تا ایده ای از اولویت ها و اهدافی که کارآفرین برای خود تعیین کرده است ، ارائه دهد. برخی از افراد به سختی از پس تعادل خود بر می آیند ، در حالی که دیگران به دنبال افزایش نامحدود سودآوری هستند strong> دیگران می خواهند توسط ذینفعان خود و یا به طور کلی جامعه درست عمل کنند. هیچ استراتژی خوبی بدون این عناصر کامل نخواهد بود. p>
2. سود بیش از هزینه و درآمد می تواند باشد h2>
خیلی ساده بگویم ، سود برابر است با درآمد منهای هزینه strong>. با این حال داستان چیزهای بیشتری دارد. به عنوان مثال یک بعد زمانی ؛ با درآمد سریعتر از پرداخت هزینه ها ، یک حلقه فضیلت ایجاد می شود که در آن یک شرکت در واقع پول بیشتری نسبت به تئوری در اختیار دارد ، که امکان سرمایه گذاری های بزرگتر و وام های بانکی سودمندتر را فراهم می کند. p>
این تنها یک جنبه از سازوکار سود است: همچنین مهم است که بدانید با هر سود بالقوه چه کاری باید انجام دهید. شرکت های بزرگ انتخاب زیادی ندارند ، زیرا تعهدات قانونی آنها را مجبور به توزیع مجدد سود سهامداران می کنند. با این وجود شرکت ها و کارآفرینان کوچکتر لوکس چنین انتخاب های روشنی را ندارند. آیا آنها باید مدیرعامل / بنیانگذار خود حقوق بیشتری بگیرند؟ دوباره آن پول را مستقیماً در تجارت سرمایه گذاری کنید؟ آن را به یک هدف خوب اهدا کنید؟ اینها همه مواردی است که یک استراتژی سود شفاف فراتر از درآمد منهای هزینه ها پاسخ می دهد strong>. p>
با قرار دادن “مکانیزم سود” بین هزینه ها و درآمد ، اطمینان حاصل خواهیم کرد که این جنبه استراتژیک بی پاسخ نمی ماند. p>
3. ترتیب درستی نیست. h2>
ما ذاتاً افراد ساده ای هستیم (بعضی بیشتر از دیگران). p>
ما به خواندن چپ به راست عادت کرده ایم و این دقیقاً همان کاری است که ما با ارائه هر سند جدید انجام خواهیم داد (موارد استثنا زیادی وجود دارد ، اما خوانندگان من بیشتر غربی ها هستند که نیستند خواننده های بزرگ مانگا…).
این مسئله در مورد بوم مدل کسب و کار وجود دارد. موردی که در Google هر زمان که “بوم کسب و کار” یا “بوم مدل کسب و کار” را تایپ کنید (در زیر) در Google نشان داده می شود ، به ترتیب بدتر ممکن است از چپ به راست خوانده شود ، همانطور که اکثر افراد این کار را می کنند. p>
ببینید ، شروع با” شرکا “کاملاً منطقی نیست. هنگامی که ما در مورد استراتژی صحبت می کنیم ، ما با WHO شروع خواهیم کرد که تجارت به آن خدمات ارائه خواهد داد (مشتریان) ، سپس چه چیزی فروخته می شود (یک محصول یا خدمات) ، و سپس چگونه این محصول / خدمات به این مشتری خاص فروخته می شود. این به این معنی است که پیشنهاد ارزش ابتدا شروع می شود ، به دنبال بخش های مشتری strong>… و غیره. p>
قرار دادن ساختار هزینه قبل از درآمد مسائل مشابهی را ایجاد می کند: هزینه انجام تجارت به طور موازی درآمد (برای فروش کالایی که باید ابتدا برای ایجاد آن هزینه کرده باشید) ، و تعریف ساختار هزینه قبل از اینکه جریان های درآمد برای اولین بار تعریف شود غیرممکن است strong>. این تا زمانی که کارگاهی را ترتیب ندهید و مدیران را در تلاش برای به خاطر آوردن خستگی تمام هزینه های خود ببینید ، به نظر می رسد انتخاب نیت است. زیرا قبل از جعبه درآمد ، این جعبه را حل کردند. مدتی سرگرم کننده است ، سپس غمگین می شود. p>
تغییر آنها ، همانطور که من دارم ، زندگی همه را آسان می کند. p>
4. هیچ ارتباطی را نشان نمی دهد h2>
ترتیب تصمیمات استراتژیک اتخاذ شده نیز مهم است زیرا برخی از متغیرها به شدت بر برخی دیگر تأثیر می گذارند. این ارتباطات لزوماً در BMC ظاهر نمی شود زیرا در بیشتر مدارس بازرگانی آموزش داده می شود.
به عنوان مثال ، انتخاب بخش مشتری خاص B2B ، انتخاب های تاکتیکی موجود برای کارآفرین را محدود می کند: ارتباط مشتری با اهمیت بیشتری خواهد داشت ، فروش در یک فروشگاه کاملاً بی فایده است … اگرچه تعریف ارزش پیشنهادی یک تجارت بالقوه مهار نشده است ، هر آنچه که در آینده می آید از طریق منشور آن انتخاب اصلی وجود خواهد داشت! بدیهی است که برخی از اتصالات بسیار قوی تر از سایر ارتباطات هستند: در حالی که بخش مشتری انتخاب شده تأثیر زیادی بر روابط مشتری دارد ، منابع ارتباط کمی با شرکا دارند (حداقل ، مستقیماً) و غیره. p>
ایجاد این مسئله در یک صفحه بسیار دشوار است ، اما از روی تجربه چند پیکان کوچک این کار را بسیار خوب انجام می دهند. p>
5. این نقش شرکت را در اکوسیستم خود تأیید نمی کند h2>
هیچ شرکتی در خلا company متولد نمی شود strong>. از طریق ظهور و سقوط کارآفرینان و مدیران عامل به طور یکسان ، جوامع و محیط زیست می تواند رشد کند یا نابود شود. بدیهی است که این در BMC سنتی وجود ندارد. واضح است strong>. p>
بوم تجاری سه لایه strong> را وارد کنید که در سال 2015 برای تشویق به ایجاد مدل های تجاری پایدارتر ایجاد شده است. همانطور که از نام آن مشخص است ، به سه بوم متکی است: بوم سنتی strong> اقتصادی ، بوم strong> محیطی و بوم strong> اجتماعی / سهامدار strong>.
اگرچه سازندگان آن استدلال می کنند که مشاغل پایدار هدف اصلی کار آنها است ، اما من می گویم که بوم تجاری سه لایه برای هر کسب و کار ضروری است ، خواه آنها خود را پایدار ببینند یا نه. طی 20 سال گذشته ، ما به اندازه کافی از فریدمن (و آرمان های او که بدبختی های ناگفته ای ایجاد کرده اند) فاصله گرفته ایم تا بدانیم تولید ، توزیع و ارزش اجتماعی برای همه و همه مشاغل strong> ضروری است. < / p>
این روشی است که توصیه می کنم موارد زیر را به هر بازتاب مدل تجاری اضافه کنید: h2>
مدل کسب و کار محیطی بوم: لوازم و برون سپاری ، تولید ، مواد ، ارزش عملکردی ، پایان زندگی ، توزیع ، مرحله استفاده ، تأثیرات زیست محیطی ، مزایای زیست محیطی p>
بوم مدل کسب و کار اجتماعی: جوامع محلی ، حاکمیت ، کارمندان ، ارزش اجتماعی ، فرهنگ اجتماعی ، مقیاس اطلاع رسانی ، کاربر نهایی ، تأثیرات اجتماعی ، مزایای اجتماعی p>
فراتر از مزایای آشکار چنین چارچوبی (هوای پاک و آب آشامیدنی ، کسی؟) ، من دریافتم که اضافه کردن محدودیت ها و اضافات مفاهیم در کارگاه های نوآوری تمایل به خلاقیت بیشتری دارند. p>
6. رقابت ، تاریخچه و سایر عوامل خارجی وجود ندارد h2>
قبلاً آن را گفته ام و باز هم می گویم: هیچ شرکتی در خلا born متولد نمی شود strong > مدلهای تجاری فقط در ارتباط با یک صنعت ، بافت تاریخی آن و بسیاری از عوامل خارجی دیگر وجود دارد. صادقانه بگویم ، به ندرت اتفاق نمی افتد که این عوامل بیرونی بیش از هر تصمیم آگاهانه دیگری از سوی مدیران بر تعریف مدل کسب و کار تأثیر بگذارند. p>
بوم مدل تجاری “کلاسیک” در این مورد به شما هشدار نمی دهد جهنم ، حتی آن را ذکر نمی کند strong>. می توان ادعا کرد که به همین دلیل است که ما از مدل ها و چارچوب های دیگری مانند تجزیه و تحلیل PESTLE و Porter’s 5 Force استفاده می کنیم ، اما همه در مورد آنها یا نحوه استفاده بهینه از آنها اطلاع ندارند. بعلاوه ، محرکهای تغییر عمده (همانطور که در زیر نشان داده شده است) در این مفاهیم گنجانده نمی شوند. به طور خاص ، محیط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فناوری چیزی است که هر کارآفرین باید مراقب آن باشد strong> ، از ترس اینکه در یک اقتصاد فوق العاده نوآور عقب نماند. در زیر تصویری از شکل ظاهری این مطلب آورده شده است.
اگرچه این روش برای تکمیل بوم نیز رقابتی را در نظر نمی گیرد ، اما کارآفرینان را تشویق می کند که خارج از مرزهای شناخته شده خود فکر کنند ، این نزدیکترین چیزی است که ما بدون آن بدون پذیرش دنیای خارج هستیم. متوسل شدن به Porter (کاری که کارآفرینان و مدیران باید بسیار انجام دهند). p>
نتیجه گیری h2>
کارآفرینی دشوار است. اگر سال های مشاوره من به من چیزی آموخته باشد ، این چارچوب ها برای نزدیک شدن به چالش ها به صورت منطقی کلیدی است. با این حال مهم است که ما این چارچوب ها را به طور منظم زیر سال می بریم ، مبادا مرتباً خطاهای گذشته را بازتولید کنیم و فرصتی برای نوآوری بدست آوریم. بوم مدل تجاری نوآورانه (فروتنانه) که در این مقاله پیشنهاد می دهم به کسی امکان می دهد چنین کاری را انجام دهد.
از آن به خوبی استفاده کنید و در آنجا موفق باشید. p>
این مقاله strong> strong> در ابتدا در وبلاگ من ارسال شد ، strong> Pourquoi Pas . بیا سلام!