من و دوستم داشتیم چت می کردیم بیش از یک فنجان قهوه در یک روز دنج در سنگاپور، با نور کم رنگ خورشید که از میان ابرهای ضخیم و پنبه مانند عبور می کند. فقط یک روز پس از پایان Token 2049، در خارج از منزل کنار رودخانه نشستیم. دوست من، مردی در 40 سالگی، در هنگ کنگ به دنیا آمد اما در استرالیا بزرگ شد. او با لحنی مشتاقانه صحبت کرد و پیشینه خود را در امور مالی و کارآفرینی، به ویژه در پرداخت های دیجیتال منعکس کرد. در چند روز گذشته، او در چندین رویداد جانبی بلاک چین شرکت کرده بود، ایدههای طوفان فکری برای پروژه جدید خود متمرکز بر اعتبارات کربن B2B ثبت شده و ارائه شده از طریق بلاک چین بود. همانطور که در مورد فضای کریپتو صحبت می کردیم، او در مورد احساسی بودن محیط اظهار نظر کرد.
“خیلی احساسی است، اینطور نیست؟ رمزنگاری. من افرادی را در X میبینم که از پروژههایی مانند جام جهانی فوتبال حمایت میکنند و آنها را سطل زباله میکنند. به نظر شما چرا اینطور است؟” او پرسید.
«آره… احتمالاً به این دلیل همه در آن سرمایه گذاری کرده اند،من به طور غریزی پاسخ دادم، اگرچه در صحت پاسخ خود تردید داشتم، حتی وقتی کلمات از دهانم خارج شدند.
“نه، چیزهای بیشتری برای آن وجود دارد. من هرگز ندیده ام که سهامداران متا سهامداران گوگل را به این شکل زباله کنند. بنابراین، آیا بینشی در مورد اینکه چه کسی ممکن است در این مسابقه بلاک چین برنده شود، دارید؟او فشار داد.
“نه واقعا. با این حال، جذاب است، اینطور نیست؟ ماهیت اصلی …