جستجو برای «چگونه محتوای هوش مصنوعی را انسانی کنیم» در 12 ماه گذشته 943 درصد رشد داشته است.
افراد بیشتری سعی میکنند «چک انسانی» را پشت سر بگذارند، یا محتوای هوش مصنوعی را کمی کمتر مکش کنند یا ابزارهای تشخیص محتوای هوش مصنوعی را مورد انتقاد قرار دهند.
فرآیند «انسانی کردن محتوای هوش مصنوعی» به استراتژی محتوای واقعی شرکتهای تشنه رشد تبدیل شده است.
من نویسندگان خفهشده را میبینم که در همه جا جوانه میزنند و در مورد بهترین روش برای هدایت این سردرد محتوا راهنمایی میخواهند.
و من می دانم که چقدر می تواند روح را ویران کند، زیرا من این تی شرت را دارم.
در اینجا دلیل این است که این تلاش از ابتدا محکوم به شکست است.
همه ما مشکلات فاحش محتوای AI را می دانیم (و اگر نمی دانید، می توانید در اینجا در مورد آنها بخوانید)، اما من معتقد نیستم که انسان سازی ربات راه حل باشد.
در واقع، من استدلال میکنم که انسانی کردن محتوای طولانی که توسط هوش مصنوعی تولید میشود، یک فرآیند ذاتی ناقص است.
تمام هدف استفاده از هوش مصنوعی افزایش سرعت، مقیاس و کارایی است. واداشتن انسان به ویرایش، و اساساً بازنویسی نثر طولانی هوش مصنوعی، این ارزش پیشنهادی را کاملاً تضعیف می کند.
تا زمانی که در مورد عنصر انسانی “غنی” تحقیق و اضافه کرده اید، ممکن است خودتان محتوا را از ابتدا ایجاد کرده باشید.
و فرآیند اجرای محتوای هوش مصنوعی “انسانی” از طریق a آشکارساز مزخرف است – شما به معنای واقعی کلمه یک هوش مصنوعی برای تأیید انسانیت دریافت می کنید.
ساعتها را صرف ویرایش محتوای هوش مصنوعی میکردم تا بتوانم از بررسی انسانی عبور کند، فقط برای اینکه به محتوای من فکر کنم. بود هوش مصنوعی… توسط هوش مصنوعی؟!
و من تنها قربانی نیستم. در پستی در لینکدین، مشاور محتوا، Kiran Shahid به اشتراک گذاشت که ابزارهای آشکارساز هوش مصنوعی تنها زمانی انسانیت او را تایید میکنند که او به صورت اول شخص بنویسد – سبکی از نوشتن که بعید است مشتریان از آن استفاده کنند.
من تجربیات مشابهی را دیده ام که در انجمن SEO زنان در فناوری به اشتراک گذاشته شده است…
و در Reddit…
این که نویسندگان انسانی محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی را حدس بزنند، فقط برای اینکه هوش مصنوعی انسانیت آنها را ارزیابی کند، فقط عجیب نیست – این یک هدر دادن آشکار استعداد است.
وقتی از من خواسته شد که هوش مصنوعی را انسانی کنم، گردش کار من چیزی شبیه به این بود:
- دسته هایی از محتوای 100٪ هوش مصنوعی را برای ویرایش دریافت کنید
- مطمئن شوید که هر مقاله حداقل 50٪ “انسان” در ابزارهای تشخیص هوش مصنوعی است
- همه دایره ها را در ابزار چراغ راهنمایی SEO سبز کنید (نکته حرفه ای: چیزهای کلیدواژه. ظاهراً در سال 2024 معجزه می کند!)
مقالههای هوش مصنوعی که برای من فرستاده میشد آنقدر دور از انتظار بودند که اساساً آنها را بازنویسی کردم (اما با فشار اضافی یک ضربالاجل غیرواقعی) و حتی در آن زمان، نتایج نهایی بسیار پایین بود.
وقتی به مثالها، نظرات و بینشهایی نگاه میکنید که میتوانستند مقاله را شکل دهند، اگر فقط از ابتدا گنجانده شده بودند، جریان محتوا به ناچار به خطر میافتد.
در این مرحله، من می خواهم چیزی را روشن کنم. من مخالف هوش مصنوعی نیستم من هر روز از آن برای ایدهپردازی، ساختار، طرحهای کلی و هدفگذاری مجدد استفاده میکنم – گردش کار شماره یک من بهبود سرعت و خوانایی محتوایی است که در «جریان» نوشتهام. با استفاده از این روش، هوش مصنوعی می تواند فوق العاده کارآمد باشد.
اما فرآیند «انسانی کردن هوش مصنوعی» – جایی که شما با محتوای صد در صد تولید شده توسط هوش مصنوعی شروع میکنید و آنها را به گونهای متحرک میسازید که انگار مری شلی در هیولای فرانکنشتاین جان میدهد – یکی از پستترین وظایف و فراتر از بیانگیزهکردن برای نویسندگان است (علیرغم اینکه چقدر جالب است. من تازه صداش کردم).
اگر شما کسی هستید که این نوع استراتژی را اجرا می کنید، باید بدانید که این یک راه عالی برای از بین بردن استعدادها است.
انسانی کردن محتوای هوش مصنوعی ناپایدار و ناکارآمد است، اما برخی از شرکتها شما را مجبور میکنند این کار را انجام دهید.
اگر در این شرایط هستید، یکی از راههایی که میتوانید زندگی خود را کمی آسانتر کنید، آموزش هوش مصنوعی بر روی محتوای خود از همان ابتدا است.
این بدان معناست که هر زمان که دستهای از مقالات تولید شده با هوش مصنوعی را برای «انسانی کردن» به شما تحویل میدهند، میتوانید آنها را از طریق مدل هوش مصنوعی آموزشدیده خود اجرا کنید و قبل از بازگشت با ویرایشهای خود، آنها را به سطح قابل قبولتری از انسانیت برسانید. و اضافات
آموزش یک مدل هوش مصنوعی یک حرکت هوشمندانه است زیرا خود سیستم هوش مصنوعی را بهبود می بخشد. در غیر این صورت، این فقط یک کار دستی پر زحمت است، و ممکن است ابتدا محتوا را نوشته باشید.
ابزارهایی مانند Claude به کاربران پولی این امکان را میدهند که «پروژههای» مشترک حاوی حداکثر 200000 کلمه مستندات آموزشی ایجاد کنند، در حالی که GPTهای سفارشی ChatGPT به شما امکان میدهند تا حداکثر 20 فایل، هر کدام با حداکثر حجم 512 مگابایت را آموزش دهید.
Nishkarsha Kotian، متخصص SEO در Channel Engine نمونه هایی از دستورالعمل های برند خود را به یک GPT سفارشی می دهد و قوانینی را برای ربات تعیین می کند که باید از آنها پیروی کند.
به طور مشابه، ملیسا پاپ، مدیر استراتژی محتوا در RicketyRoo، GPT های سفارشی خود را بر روی مستندات دانش آموزش می دهد و با ارائه یک فرآیند “تشویق چند عکس” را اتخاذ می کند. نمونه ها از بهترین مطالب او
با توجه به اینکه ابزارهای هوش مصنوعی «حافظه» دارند، میتوانید در حین گپ زدن با آنها «تصفیه تکراری» را نیز تمرین کنید.
به عبارت دیگر، میتوانید با استفاده از توصیهها و مثالها، آنها را ذره ذره آموزش دهید تا خروجی کلی محتوا را بهبود ببخشید. جینی دیتریش، کارشناس روابط عمومی دیجیتال، هوش مصنوعی را به عنوان «کارآموز دیجیتال» در این رابطه توصیف میکند.
مسئله این است که آموزش زمان زیادی را میگیرد و حتی با وجود تمام زمینههای موجود در جهان، اگر دید واضحی از آنچه از کارآموز دیجیتال خود میخواهید نداشته باشید، میتوانید به راحتی در حلقههای بیپایان سریع گرفتار شوید.
بنابراین، آموزش یک مدل هوش مصنوعی می تواند بار را کمی کاهش دهد، اما به دور از خطا نیست.
ملیسا پاپ خاطرنشان میکند که GPTهای سفارشی تنها 40 تا 50 درصد از راه را برای او به ارمغان میآورند و تلاشی که برای آموزش صرف میشود، اغلب مزایا را تضعیف میکند.
زیر سوال بردن استراتژیهای «کارآمدی» مانند انسانیسازی هوش مصنوعی میتواند دشوار باشد – بهخصوص اگر در بالا دیکته شده باشند.
کسانی که تصمیم می گیرند اغلب واقعیت کار را درک نمی کنند و فقط به سبز کردن اعداد صفحه گسترده توجه دارند.
اما این وظیفه شماست که نادیده گرفتن این واقعیت را غیرممکن کنید.
در مورد من، این مراحل را انجام دادم:
- مرتباً در مورد مسائلی که در طول فرآیند “انسان سازی” با آنها روبرو بودم در جلسات بازخورد می دادم
- زمانی را که صرف «انسانی کردن» هوش مصنوعی در یک صفحه گسترده مشترک برای اثبات کاهش زمان صرف کردم، ردیابی کردم.
- خطرات بیرون راندن محتوای هوش مصنوعی پایینتر را با نمونههایی از مارکهایی که در SERP به دلیل جریمههای دستی یا الگوریتمی مخفی شدهاند، تشریح کرد.
یکی از رویکردهایی که من به آن توجه نکردم، اما می توانید آن را امتحان کنید، هدایت ذینفعان به سمت محتوای هوش مصنوعی است که نیازی به لمس انسانی ندارد، مانند:
- واژه نامه ها
- توضیحات محصول
- سوالات متداول
- ویکی ها
اگر هدف نهایی ترافیک است، میتوانید ابتکارات غیر AI را نیز پیشنهاد کنید که ثابت شده است ترافیک را در مقیاس بالا هدایت میکنند.
در تحقیق اخیر Ahrefs در مورد 50 شرکت Bootstrapped SaaS که در سال 2024 بر سئو تسلط داشتند، برندهایی که بیشترین رشد ترافیک سالانه را داشتند، سه استراتژی اصلی را پذیرفته بودند:
- ایجاد “ابزار رایگان”.
- محتوای برنامه ای
- بومی سازی محتوا
پروژه های غیر هوش مصنوعی نیز نیازی به زمان زیادی ندارند. به عنوان مثال، Zapier هزاران صفحه فرود مبتنی بر ویژگی را به صورت برنامهنویسی ایجاد کرد، و سپس کپی صفحه را در حین ورود به شرکا برون سپاری کرد.
این نوع بازی ترافیکی به احتمال زیاد نیاز مشتری/بالاتر را برای رشد سریع برنده برآورده میکند و به شما فرصت میدهد تا روی شغل خود یعنی ایجاد محتوای با کیفیت تمرکز کنید.
افکار نهایی
انسانی کردن محتوای تولید شده با هوش مصنوعی ناپایدار و – برخلاف آنچه بسیاری از مردم فکر می کنند – ناکارآمد است.
هوش مصنوعی باید از همان ابتدا برای ایده پردازی، برنامه ریزی، و پیش نویس استفاده شود – نه شبح نویسی.
به گفته مدیر ارشد بازاریابی محتوای Moz، Chima Mmeje:
محتوای هوش مصنوعی مشکلی نیست. مشکل این است که وقتی محتوا بسیار ضعیف نوشته شده است، می توانم بگویم که توسط هوش مصنوعی تولید شده است. آشکارسازهای هوش مصنوعی زباله هستند. اگر نویسندهای را استخدام میکنید و محتوا را از طریق یک آشکارساز به عنوان اثبات جذاب یا معتبر بودن آن ارسال میکنید، پس نباید با نویسندگان کار کنید. نویسندگان، من از شما التماس می کنم که استفاده از هوش مصنوعی را برای ایجاد کل محتوا متوقف کنید. لطفاً از آن به عنوان راهنما استفاده کنید تا به شما کمک کند ایدهها را کامل کنید، یک فرآیند فکری را تکمیل کنید، یا حتی نوشته خود را تمیز کنید، اما اولین پیشنویس باید 100% کار شما باشد.
اگر در حال خواندن این مطلب هستید و قدرت دیکته کردن استراتژی را دارید، روند تخریب روح انسانسازی محتوای هوش مصنوعی را کنار بگذارید.
به انسان های خود اعتماد کنید تا برای انسان ها محتوا بنویسند.