چگونه ابتکارات بازاریابی دیجیتال خود را با نتایج کسب و کار هماهنگ کنید

فضای اقتصادی امروز به طور مداوم تغییر می کند. اقتصادها در نوسان هستند، کسب‌وکارها موقعیت خود را تنظیم می‌کنند، و فناوری نحوه مشارکت ما در کار خود را در هر سطح تغییر می‌دهد. به عنوان بازاریاب دیجیتال، ما درک می کنیم که بازاریابی نقش مهمی در حفظ و رشد یک کسب و کار در زمان ثبات و زمان تغییر ایفا می کند. برای متقاعد کردن سایر ذینفعان در این مورد نیز، باید رویکرد خود را به سمت مدیریت پروژه در بازاریابی دیجیتال تغییر دهیم و استراتژی های خود را مستقیماً با نتایج قابل اندازه گیری و پولی کسب و کار هماهنگ کنیم.

نقش مدیران پروژه در پر کردن شکاف

در آژانس بازاریابی دیجیتال، تیم های پروژه متشکل از مشتریان، کارشناسان بازاریابی دیجیتال و مدیران پروژه هستند. ما به عنوان مدیران پروژه، نقش منحصربفردی در پر کردن شکاف بین تخصص اعضای تیم خود و تأثیر تلاش آنها بر نتایج کسب و کار داریم. اگرچه ممکن است ما در هر عمودی متخصص نباشیم، ابزارهای موجود در جعبه ابزار دیجیتال مارکتینگ خود را می‌دانیم و می‌دانیم که چگونه باید با هم کار کنند تا نتایج را به دست آورند. این دیدگاه گسترده تر به ما این امکان را می دهد تا به طور مؤثر استراتژی های بازاریابی خود را با اهداف تجاری هماهنگ کنیم، از مشتریان خود دفاع کنیم و تأثیر تلاش های خود را به گونه ای توضیح دهیم که مستقیماً با اهداف آنها صحبت کند.

تغییر استراتژی مستلزم ارزیابی مجدد روش های گزارش دهی در بازاریابی دیجیتال است

برای دستیابی به مدیریت پروژه موثر در بازاریابی دیجیتال، تمرکز بر معیارهای صحیح موفقیت ضروری است. روش‌های گزارش‌دهی سنتی اغلب حول شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI) منحصر به فرد برای هر کانال بازاریابی، مانند جلسات ارگانیک برای SEO یا نرخ کلیک برای بازاریابی ایمیلی، متمرکز می‌شوند.

با این حال، این رویکرد نمی تواند این معیارها را با نتایج کسب و کار مرتبط کند.

جلسات ارگانیک کسب و کارها را نجات نمی دهد.

نرخ کلیک ایمیل درآمدی ایجاد نمی کند مگر اینکه مشترکین را تبدیل کند.

بنابراین، زمانی که کسب‌وکارها با چالش‌های اقتصادی مواجه می‌شوند، یا اقتصاد شروع به تغییر می‌کند، یا صحبت‌های بی‌پایان درباره رکودهای قریب‌الوقوع همه را عصبی می‌کند، آنها تمایل دارند سرمایه‌گذاری‌های بازاریابی را بر اساس عدم همبستگی درک شده بین معیارها و نتایج ملموس کاهش دهند. برای غلبه بر این عدم ارتباط، باید استراتژی های خود را با تمرکز اصلی بر نتایج کسب و کار برنامه ریزی کنیم.

اولویت بندی نتایج کسب و کار در استراتژی بازاریابی دیجیتال

برای همسو کردن استراتژی های بازاریابی دیجیتال با اهداف تجاری، باید اهداف قابل اندازه گیری و پولی مشتریان خود را درک کنیم. این شامل اهداف درآمد، اهداف تولید سرنخ، انتظارات بازگشت سرمایه (ROI) و سایر شاخص های کلیدی عملکرد است. با ایجاد درک روشنی از این اهداف، می توانیم استراتژی های پروژه خود را حول آنها ساختار دهیم. این رویکرد کسب‌وکار اول ما را قادر می‌سازد تا نشان دهیم که چگونه کار ما مستقیماً به نتیجه نهایی مشتری کمک می‌کند و بازاریابی را به عنوان یک سرمایه‌گذاری حیاتی تبدیل می‌کند.

تغییر دیدگاه: رویکرد به استراتژی بازاریابی دیجیتال از طریق دریچه نتایج کسب و کار

استراتژی‌های سنتی پروژه اغلب معیارهای کانال فردی را در اولویت قرار می‌دهند که منجر به تلاش‌های بی‌حساب می‌شود. برای غلبه بر این امر، ما نیاز به ایجاد هم افزایی در سراسر عمودی داریم و تلاش های همه را به سمت یک نتیجه تجاری واحد و معنی دار همسو می کنیم. با یکپارچه‌سازی کانال‌ها و استراتژی‌ها، می‌توانیم رویکردی منسجم ایجاد کنیم که نتایج ملموسی را برای مشتریانمان به ارمغان می‌آورد. این تغییر در دیدگاه مستلزم تفکر فراتر از معیارهای محرمانه و در نظر گرفتن این است که چگونه هر کار و ابتکار مستقیماً به هدف اصلی تجارت کمک می کند.

در زیر دو نمونه از نحوه طراحی یک استراتژی بازاریابی دیجیتال توسط یک تیم وجود دارد. مثال اول بر معیارهای بازاریابی سنتی تمرکز دارد:

تصویری از نقشه استراتژی بازاریابی دیجیتال سنتی

در این مثال، مشخص است که وظایف و ابتکارات تعیین شده چگونه این اهداف را به انجام خواهند رساند. با این حال، مشخص نیست که چگونه این ابتکارات و KPIها به طور مستقیم بر نتایج کسب و کار تأثیر خواهند گذاشت. یک مدیر اجرایی کسب و کار که این استراتژی را بررسی می کند ممکن است به راحتی با خود فکر کند: من می توانم از جلسات ارگانیک و مشترکین ایمیل جدید صرف نظر کنم. باید روی درآمد تمرکز کنم.»

از سوی دیگر، استراتژی‌های بازاریابی از طریق دریچه نتایج کسب‌وکار برنامه‌ریزی می‌شوند، از سوی دیگر، هم افزایی را در سراسر عمودی ایجاد می‌کنند و تلاش‌های همه را برای دستیابی به یک نتیجه واحد، معنادار و پولی سرمایه‌گذاری می‌کنند. این استراتژی ها ممکن است چیزی شبیه به این باشند:

تصویر استراتژی پروژه در بازاریابی دیجیتال با تمرکز بر نتایج کسب و کار

در این مثال، بلافاصله مشخص می‌شود که چگونه عملکردهای بازاریابی مستقیماً به سود مشتری کمک می‌کنند، در نتیجه احتمال اینکه مشتری این عمودی‌ها را حتی در زمان‌های چالش‌برانگیز حفظ کند، بیشتر می‌شود.

رویکرد به استراتژی پروژه به این روش مستلزم تفکر جدیدی در مورد کارمان با مشتریان، نقاط قوت و ضعف کانال‌های بازاریابی که مدیریت می‌کنیم، و نحوه سنجش موفقیت است. در زیر چند مرحله برای حرکت پروژه های خود به این سمت آورده شده است:

مشتری خود را درک کنید

درک مشتری شما کلید هدایت نتایج کسب و کار در بازاریابی دیجیتال است. آیا به وضوح اهداف تجاری قابل اندازه گیری و پولی مشتری خود را درک می کنید؟ اگر درآمد است چقدر؟ اگر سرنخ است، چند؟ تا کی؟ برای چه بازگشت سرمایه؟ چه چیزی به عنوان یک سرنخ واجد شرایط به حساب می آید؟ یا بیشتر روی MQL ها متمرکز شده ایم؟ در چه سطحی از قیف بازاریابی شکاف وجود دارد؟ پاسخ به این نوع سوالات پایه و اساس برنامه ریزی استراتژی پروژه شما را تشکیل می دهد.

ابزارهای موجود در جعبه ابزار خود را ارزیابی کنید

آیا آنها ابزار مناسبی برای کار هستند؟ سئو ممکن است در ایجاد آگاهی از برند موثر باشد، اما ابزار مناسبی برای کسب درآمد در مدت زمان کوتاهی نیست. اگر درآمد هدف مشتری شما است و تنها ابزاری که در جعبه ابزار دارید SEO است، وقت آن رسیده است که با مشتری خود در مورد تنظیم دامنه کاری خود صحبت کنید تا ابزارهایی مانند PPC را اضافه کنید که ممکن است برای دستیابی به اهداف آنها مناسب تر باشد. اگر این یک گزینه نیست، انتظارات واضح و قابل اندازه گیری را تعیین کنید و با مشتری خود در مورد آنچه در بازه زمانی و بودجه معین قابل دستیابی است شفاف باشید.

معیار موفقیت را تعیین کنید

هنگامی که درک روشنی از نتایج کسب و کار مورد نظر مشتری خود دارید، باید هدف اصلی و مبتنی بر کسب و کار را برای تیم خود تعیین کنید. جلسات استراتژی داخلی را حول این هدف مرکزی تشکیل دهید. سوالاتی بپرسید که کارشناسان عمودی را تشویق می کند تا در مورد اینکه چگونه می توانند به نتایج کسب و کار در کانال ها کمک کنند فکر کنند. در صورت نیاز آن را نقشه برداری کنید. این وسط کمی به هم ریخته. چارچوب بندی مجدد نحوه تفکر شما در مورد استراتژی پروژه خطی نیست. این نیاز به طوفان فکری انتقادی دارد.

از معیار موفقیت به شدت دفاع کنید

انتقال به این رویکرد جدید ممکن است با مقاومت اعضای تیم آشنا به روش‌های گزارش‌دهی سنتی مواجه شود. دفاع از معیار موفقیت که با نتایج کسب و کار مشتری مطابقت دارد، ضروری است. به طور مستمر وظایف و ابتکارات را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید که مستقیماً به هدف اصلی کمک می کنند. برای اطمینان از همسویی بین استراتژی و نتایج مورد نظر، بحث های باز را تشویق کنید و برای توضیح بیشتر تلاش کنید. اگرچه این تغییر در ابتدا ممکن است چالش برانگیز باشد، اما پروژه را در مسیر موفقیت قرار می دهد و توانایی ما را برای توضیح تأثیر تلاش هایمان برای مشتریان افزایش می دهد.

بگذارید کارشناسان متخصص باشند

جمع کردن تیم خود حول یک هدف مرکزی به این معنی نیست که شما ناگهان یک متخصص عمودی هستید. به عنوان مدیران پروژه، نقش ما هدایت تیم و ارزیابی استراتژی ها از طریق لنز مشتری است. اجازه دهید کارشناسان بازاریابی دیجیتال در تیم شما بینش و توصیه هایی را بر اساس تخصص خود ارائه دهند. شما می دانید که همه باید به کجا بروید، به تیم خود اجازه دهید به شما بگوید چگونه به آنجا برسید.

ارزیابی عملکرد در برابر هدف مرکزی

ارزیابی عملکرد در برابر هدف اصلی کسب و کار و ارتباط تاثیر تلاش های بازاریابی به روشی که با اهداف مشتری همسو باشد. بر معیارهای مرتبطی تمرکز کنید که به روایت موفقیت کمک می‌کنند و نحوه عملکرد هر عمودی برای دستیابی به نتایج را برجسته کنید. برای مثال، به جای گزارش در مورد جلسات ارگانیک که یک صفحه خاص کسب کرده است، نرخی را در نظر بگیرید که بازدیدکنندگان آن صفحه به سایر صفحات با ارزش بالا در سایت سرازیر شدند. به‌جای ارزیابی تبدیل‌ها بر اساس کانال، تبدیل‌های مستقیم و تبدیل‌های کمکی را در نظر بگیرید تا داستان بهتری از نحوه عملکرد هر عمودی با هم برای به دست آوردن نتایج بیان کنید.

مزایای همسویی استراتژی بازاریابی دیجیتال با نتایج کسب و کار

هنگامی که مشتریان می توانند مستقیماً تأثیر بازاریابی را بر قیمت نهایی خود ببینند، به احتمال زیاد بازاریابی را به عنوان یک جزء اساسی از تجارت خود می بینند. با همسو کردن استراتژی پروژه با اهداف تجاری، ما نه تنها به نتایج بهتری برای مشتریان دست می‌یابیم، بلکه از زمان همه به نحو مؤثرتری استفاده می‌کنیم. این هم ترازی منابع را بهینه می کند، ROI را بهبود می بخشد و مشتریان را حفظ می کند.

در خاتمه، به عنوان مدیران پروژه، مسئولیت ما این است که شکاف بین تلاش های بازاریابی و نتایج کسب و کار را پر کنیم. با نشان دادن تأثیر مستقیم بازاریابی بر روی خط نهایی مشتری، ما اهمیت بازاریابی را به عنوان یک جزء اساسی از استراتژی کلی کسب و کار آنها تثبیت می کنیم.

اخبار را مستقیماً در صندوق ورودی خود جستجو کنید

*ضروری

سئو PBN | خبر های جدید سئو و هک و سرور
مطالب پیشنهادی  از SSL در PBN های خود استفاده نکنید مگر اینکه نیاز داشته باشید✅ https⋆ PBN LTD