چگونه نوآوری در مدل کسب و کار را تعریف می کنید؟

 عکس نمایه نویسنده

@ adrien-bookAdrien Book

مشاور مدیریت / استراتژی | “نویسنده هوش مصنوعی سال” از هاکرنون | ویراستار ThePourquoiPas.com

در سال 2020 ، همه شرکت های رقابتی در وضعیت تحول مداوم تجاری قرار دارند. این فقط یک واقعیت است: کسانی که تکامل نمی یابند توسط رقبای قدرتمندتر و چابک تر بنابراین ، شرکت های متوسط ​​محصولات و خدمات خود را به روز می کنند. شرکت های خوب نیز فرایندهای خود را به روز می کنند. در همین حال ، شرکت های بزرگ مدل های تجاری خود را به روز می کنند.

طی دهه گذشته ، به طور یکسان به کارآفرینان و مدیرعاملان گفته شده است که نوآوری مدل کسب و کار (BMI) برای شرکت هایشان کلیدی است. رشد آنها تمایل دارند که آگاهانه سر تکان دهند و به ندرت از خود بپرسند مدل کسب و کار آنها چیست آنها فقط می دانند که باید آن را تغییر دهند. این عدم تعریف مشخص اغلب منجر به ایجاد اهداف / اقدامات متناقضی می شود ، زیرا ذینفعان مختلف ایده های مختلفی راجع به مدل تجاری شرکت خود دارند و نوآوری باید چگونه باشد. منظور آنها خوب است ، فقط تصویر بزرگتر را از دست می دهند .

در زیر 7 روش برای تعریف مدل کسب و کار آورده شده است.

هر تعریفی استراتژی های مختلفی را برای شرکت ها ایجاد می کند ، همانطور که باید بررسی کنیم. این تعاریف هم از کارهای خارق العاده استاد Gassmann ، Frankenberger و Sauer (کاوش در زمینه نوآوری در مدل کسب و کار ، 2016) و هم از تجربه خودم به عنوان مشاور استراتژی برداشته شده است.

1. تعریف فعالیت ها “مدل کسب و کار مجموعه ای از فعالیت های وابسته به یکدیگر است که در محدوده مرزهای شرکت قرار دارد”

این به چه معناست؟

شرکت خود را به عنوان یک لیست تعریف می کند اقدامات انجام شده در طول زنجیره ارزش ، و چگونگی ارتباط آن فعالیت ها است. این امر بدیهی است که توجه ها را که این فعالیت ها را انجام می دهد جلب می کند ، از این رو یک HR قوی و حاکمیت را به یک استراتژی مبتنی بر فعالیت وام می دهد. این تعریف همچنین به تمایز بین فعالیتهای اصلی و فعالیتهای الحاقی کمک می کند ، به طوری که یک شرکت می تواند روی ارزشی که بیشتر به آن می افزاید تمرکز کند (قراردادهای فرعی اغلب توسط شرکتهایی استفاده می شود که این فلسفه را رعایت می کنند). مدل های تجاری مبتنی بر فعالیت ها به 4 مفهوم اصلی وابسته هستند که هر شرکت را منحصر به فرد می کند:

  • تازگی – فعالیت های منجر به نوآوری کلید موفقیت مالی شرکت است
  • Lock-In – فعالیتها به گونه ای بهم پیوند خورده اند که جدا کردن آنها مشکل خواهد بود
  • مکمل ها – نه تنها فعالیت ها برای ایجاد ارزش بیشتر در هم قفل می شوند ، بلکه مکمل یکدیگر هستند < / li>
  • کارایی – فعالیتها برای جلوگیری از هدر رفتن در طول زنجیره ارزش تا حد امکان کارآمد هستند

توجه داشته باشید که در هیچ کجای این تعریف منابع ذکر شده مشتری ها ، محصولات یا کلی (پویا) محیط اقتصادی نیستند. این لیست می تواند ادامه یابد: مانند هر تعریفی ، نمای فعالیت مبتنی بر مدل تجاری یک تصویر ناقص است.

2. تعریف فرآیند مدل کسب و کار فرآیندی پویا برای توازن درآمد ، هزینه ها ، سازمان و ارزش است.

این به چه معناست؟

این چشم انداز از مدل کسب و کار بسیار پویاترتر است و ماه به ماه متفاوت خواهد بود زیرا یک شرکت سعی دارد تعادل کامل بین منابع و شایستگی ها ، ساختار سازمانی و ارزش پیشنهادی را پیدا کند (هشدار خرابکار ، چنین تعادل کاملی وجود ندارد) وجود دارد) تغییرات در مدل زمانی اتفاق می افتد که یکی از جنبه ها تغییر کند یا روابط آنها تغییر کند. این باید تصمیم گیرندگان را روی پای خود نگه دارد ، زیرا یک مدل می تواند بدون اقدامات داخلی یا تصمیم گیری تغییر کند: یک شرکت تازه وارد ممکن است محصول جدیدی را عرضه کند ، و ارزش پیشنهادی یک رئیس جمهور را منسوخ کند. این کهنه شدن با کمبود منابع ، از بین رفتن صلاحیت ها و فروپاشی ساختار سازه موج می زند. سقوط امپراتوری روم ، من اینجا می آیم.

تعریف فرآیند مستلزم آن است که هر مدل تجاری یک عکس لحظه ای از زمان است ، و نه چیز دیگر. این بدان معناست که شرکتهای پذیرفته از این فلسفه می دانند که برای همگام شدن با تغییرات داخلی و خارجی مجبورند مرتباً تغییر کنند. این به آنها امکان می دهد زودتر از موعد برنامه ریزی کنند و پروژه های ارزشمند و مخل ایجاد کنند. بنابراین شناسایی و از بین بردن ناکارآمدی ها و بهبود بهره برداری از منابع نام بازی می شود .

3. تعریف روایی مدل کسب و کار روایتی است که چگونه شرکت ها تجارت می کنند

این به چه معناست؟

مشاغل چیست اگر مجموع داستان ها نباشد ما در مورد ارزش پیشنهادی آنها به خود می گوییم ؟ دو تعریف گذشته در جنبه تجاری مدلهای تجاری متمرکز بود. هدف از این تعریف اصلاح این عدم تعادل با تمرکز بر مدل اصطلاح است. در واقع ، یک روایت مستلزم یک تاریخچه است و یک تاریخچه یک چارچوب ملموس را می توان برای ساده سازی استفاده کرد (مشتریان ما چه کسانی هستند ، چرا ما تجارت می کنیم ، چه پیشنهادی ارائه می دهیم ، چگونه تولید می کنیم محصولات / خدمات ما …). این مفهوم ساده و انتزاعی را می توان مورد مطالعه ، بهبود ، کپی ، تقلید ، تقلید قرار داد – مانند هر مدل.

تعریف روایت به دو دلیل مهم است:

  • این مشخص می کند که مانند یک دستورالعمل خوب ، متغیرهای یک مدل تجاری می توانند کم و بیش تغییر کنند ، اما اجزای اصلی همان ثابت خواهند ماند (برای طعم بیشتر شکر اضافه کنید).
  • همچنین نشان می دهد که نوآوری ناشی از گسست تاریخ است ، که برای درک رقابت برای یک شرکت باید درک شود. بنابراین این مفهوم ارزش بالایی برای افراد مبتدی و کم هزینه دارد.

4. تعریف فروش مدل تجاری راهی برای تجاری سازی کالا یا خدمات است

این به چه معناست؟

تعریف فروش BMI به 6 م keyلفه اصلی متکی است که نحوه تجاری سازی محصولات یا خدمات یک شرکت را توصیف کنید. به همین ترتیب ، این روش بسیار مشخص تر از فعالیتها ، فرآیند یا تعاریف تعریف است ، اما هنوز هم اجازه می دهد تا بی نهایت ترکیب متغیر باشد. 6 م componentsلفه تعریف فروش به شرح زیر است:

  • ارزش پیشنهادی : ارزشی که مشتری از محصول یا خدمات استخراج می کند چیست؟
  • بخش بازار : کدام مشتری را باید هدف قرار دهیم و چرا؟
  • زنجیره ارزش : چه دارایی هایی برای ایجاد و توزیع پیشنهادات خود نیاز داریم ؟
  • ساختار هزینه / سود : با توجه به زنجیره ارزش تعریف شده و ارزش پیشنهادی ، قیمت پیشنهادی چگونه تعیین می شود و چه سودی می توان از آن انتظار داشت؟ < li> شبکه ارزش : موقعیت ما در مدل پنج نیروئی پورتر چیست؟
  • استراتژی رقابتی : چگونه برتری خود را نسبت به رقبا حفظ کنیم؟ < / li>

این تعریف زمان را در نظر می گیرد (بالاخره فروش در یک لحظه اتفاق می افتد) ، و همچنین عدم تعادل بین جنبه های مختلف یک مدل (دادن به مدیران ابزاری برای انطباق سریع جهت بهبود تجارت خود قلعه ها) سرانجام ، این تعریف تفاوت اساسی بین استراتژی و مدل کسب و کار را برجسته می کند: در حالی که مورد دوم به ارائه ارزش به مشتریان بستگی دارد ، تعریف اول راهی برای ارائه ارزش مالی به سهامداران است. < / strong> این بدان معنی است که قوانین نامزدی هنگام کار بر روی BMI بسیار محدودتر است ، زیرا این شرکت در چارچوب قوانینی است که در تعریف فروش تعیین شده است.

5. تعریف انتخاب مدل کسب و کار نتیجه انتخاب / تصمیمات استراتژیک / تاکتیکی است

این به چه معناست؟

در بالا ذکر کردم که قوانین کاملاً مشخص و جدا کننده یک مدل تجاری از یک استراتژی (از جمله چیزهای دیگر). در واقع ، قواعد بازی استراتژی به درستی تعریف نشده اند و هر تصمیمی صدها ، اگر نه هزاران نتیجه دارد (مهمترین دلیل آن این است که واکنش رقبا در نظر گرفته نمی شود). این مورد برای نوآوری در مدل کسب و کار کمتر است ، که فقط تعداد محدودی از گزینه های ممکن (هدف قرار دادن مشتریان ثروتمند یا فقیر ، فروش آنلاین یا غیر …) را ارائه می دهد. در این تعریف ، هر گزینه تعداد زیادی از فرصت های بالقوه دیگر را تعطیل می کند ، چیزی که در تعاریف قبلی ذکر نشده بود.

تعریف گزینه ها نیز لزوم واکنش سریع به تغییرات محیط کسب و کار را برجسته کنید. کسانی که این کار را انجام نمی دهند ترجیح می دهند اقدامی انجام ندهند ، و ممکن است به راحتی توسط اقتصاد ، صنعت ، رقبا یا مشتریان کنار گذاشته شوند. قابل کپی و تقلید است. این امر هنگام انتخاب به یک معضل جالب نظریه بازی منجر می شود: اگر شرکتی وارد بازار شود ، آیا باید بازیکنان اصلی را کپی کند یا با استفاده از یک رویکرد ابتکاری که به نوبه خود توسط متصدیان قانون کپی می شود ، وارد آن شود؟ اگر سعی کند نوآوری خود را پنهان کند ، برای چه مدت می تواند این کار را انجام دهد؟ س questionالی برای سنین ، که به تجربه ، بندرت مطرح می شود.

6. تعریف آرکی تایپ مدل کسب و کار نمونه ای از الگوها برای پاسخگویی به س questionsالات چه کسی-چه- چگونه-چرا یک کسب و کار است.

این به چه معناست؟

اگر شما هرچه در مورد نوآوری در مدل کسب و کار نوشته ام خوانده اید ، می دانید که این تعریف مورد علاقه من است.

اهداف بلند پروازانه نوآوری در مدل کسب و کار نیاز به یک چارچوب بصری دارد. در وهله اول ، این مهم است که دقیقاً بفهمیم کدام مدل مشتری مدل کسب و کار جدید به دنبال پرداختن است. در مرحله دوم ، ما باید پیشنهاد ارزش هدف شرکت را مشخص کنیم ، چه یک محصول باشد یا یک سرویس ، و نحوه تأمین این نیاز خاص مشتری. ثالثاً ، زنجیره ارزش ایجاد شده برای ارائه یک پیشنهاد ارزشمند به مشتریان باید ترسیم شود. سرانجام ، مدیران باید اطمینان حاصل کنند که تجارت جدید از نظر اقتصادی قابل تحقق است ، سازوکار سود م effectiveثر را شناسایی کنند. به زبان ساده ، ما در اینجا به چه کسی ، چه چیزی ، چگونه و چرا تجارت به زودی راه اندازی می شود پاسخ می دهیم . برای اینکه نوآورانه واقعی باشد ، یک شرکت باید با استفاده از دو یا چند مورد از این اهرم ها تمایز ایجاد کند (هر چیز دیگری فقط باعث تقویت وضعیت موجود می شود ، چیزی که تعاریف قبلی فراموش می کنند).

مبتنی بر با استفاده از این چارچوب ، که به طور فعال نوآوری را تشویق می کند ، می توان تعداد محدودی از مدل ها / کهن الگوها / طبقه بندی / مورفولوژی ها را شناسایی و بازتولید کرد. این در تعاریف قبلی (فروش ، گزینه ها) ذکر شده بود ، اما به اندازه کافی پیش نرفت ، زیرا این مقدار محدود کمی نشده بود. نویسندگان پشت The Business Model Navigator (Gassmann، O.، Frankenberger، K.، & Csik، M.، 2014) 55 مدل کهن الگو را شناسایی کردند که 90٪ مشاغل را تشکیل می دهند. از طریق تحقیقات خودم ، من چند مورد دیگر را شناسایی کرده ام (به طور دقیق 83 ، شاید 10٪ از دست رفته) ، از مدل A La Carte گرفته تا مدل قیمت گذاری مبتنی بر متغیر.

7. تعریف عدم تعادل یک مدل کسب و کار با مدلهای تجاری رقیب با یک سازمان همزیستی دارد و نیاز به تفکر دوجانبه دارد.

این به چه معناست؟

با تکیه بر همه چیزهایی که به تازگی داریم در مورد بحث ( و بسته بندی زیادی وجود دارد ) ، این تعریف بیانگر این است که مشاغل می توانند همزمان از مدل های تجاری بهره برداری و کاوش کنند. این بدان معنی است که مشاغل همیشه در جستجوی اخلال ، نوآوری ، تحول بعدی هستند … کلماتی که به گوش مشاوران مدیریت در همه جا می رسد. رویکرد اکتشافی به این معنی است که مشاغل باید فلسفه خود را تغییر دهند زیرا تفاوت آن با بهره برداری از مدل موجود بسیار متفاوت است. این یک ژیمناستیک ذهنی قوی را می طلبد ، و بدست آوردن این فضای گسترده یک استعداد آسان نیست – به ویژه به این دلیل که کارمندان در برابر تغییرات مداوم قیام می کنند. جالب تر است زیرا هنگام BMI همیشه جدید بهتر نیست: آنچه برای یک شرکت کوچک خوب کار می کند ممکن است برای یک شرکت بزرگ جواب ندهد و بالعکس. همانطور که در بالا توضیح داده شد ، ما فراتر از بهبود صرف محصول یا ایجاد فناوری رفته ایم : در حالی که گفته می شود یک محصول جدید بهتر از تکرار قبلی آن است ، الزاماً یک مدل تجاری جدید بهتر از یک رقیب این فقط متفاوت است.

همچنین به این معنی است که باید در مورد نحوه ایجاد یک مدل جدید تصمیم گیری شود. آیا باید بلوغ آن از هم جدا ، یکپارچه یا ترکیبی از این دو باشد ؟ اینها س questionsالاتی است که مدیرعاملان را شبانه بیدار نگه می دارد ، زیرا مواردی مانند آدم خواری و هم افزایی هنگام ارائه مدل جدید باید مورد توجه قرار گیرد.

نتیجه گیری

این می تواند باشد گیج کننده ، می دانم اما آنچه قابل درک نیست ، قابل بهبود نیست. در زیر چند نتیجه از موارد ذکر شده در زیر آورده شده است:

  • نحوه انجام فعالیت های کلیدی ، هر شرکت را منحصر به فرد می کند.
  • فعالیت ها و منابع ، چه داخلی و چه داخلی ، باید به طور مداوم متعادل باشند. برای همگام شدن با یک فضای پویا ، منجر به نوآوری می شود.
  • این پویایی می تواند به عنوان دستگاهی برای روایت داستان که توسط دیگران قابل کپی است استفاده شود.
  • یک مدل تجاری ساخته شده است از اجزای کلیدی که بسیاری از مدل های ممکن را ایجاد می کند (اما بی نهایت نیست)
  • بهره برداری از یک مدل امکان بهره برداری از مدل دیگر را غیرممکن می کند
  • یک مدل کسب و کار تنها در صورت تغییر چند عنصر اصلی ، نوآورانه است به طور همزمان
  • نوآوری در مدل کسب و کار خود به معنای بهره برداری از مدل موجود در حین کاوش در مورد دیگری است

    موفق باشید در آنجا.

    این مقاله همچنین در وبلاگ من ، The Pourquoi Pas ارسال شد. بیا سلام بگو!