
چند دقیقه بعد ، پنج ساله من با راه حل خود برای گرفتن عنکبوت ظاهر شد. این یک غلتک کف بود ، که به صورت عمودی نگه داشته می شود ، و یک دستمال روی آن قرار می گیرد. غلتک کف به او قد می دهد تا به سقف برسد ، و بافت عنکبوت را می گیرد.
من یک ثانیه ثانیه داشتم تا تصمیم بگیرم چگونه واکنش نشان دهم. من می توانم برخی از مسائل واضح را در طراحی مشاهده کنم. آیا باید فوراً به آنچه اشتباه بود اشاره کنم؟ یا فقط باید بگذارم او امتحان کند و خودش بفهمد؟ این همان معضلی است که ما هر روز به عنوان پدر و مادر یا به عنوان مدیر با آن روبرو هستیم. آیا شما آگاهانه اجازه می دهید تیم شما شکست بخورد؟
یادگیری چگونگی شکست یک مهارت اساسی است. هنگامی که با شکست روبرو شدید ، باید بیاموزید که چگونه ناامیدی را بپذیرید و از آن عبور کنید ، آنچه را که از شکست دور کرده اید بفهمید و به خود انگیزه دهید تا دوباره تلاش کنید. از آنجایی که همه ما در طول زندگی حرفه ای و زندگی خود ناگزیر با چالش هایی روبرو هستیم ، باید یاد بگیریم که اگر می خواهیم موفق شویم چگونه شکست خوبی بخوریم.
من فهمیدم که این یک موقعیت عالی برای من است که اجازه دهم پسرم شکست بخورد زیرا تعداد مخاطرات کم بود. اگر دستگاه او کار نمی کند و عنکبوت دور می شود ، پس مشکل خاصی نیست. فقط تعداد زیادی عنکبوت در خانه ما زندگی می کنند. بنابراین ، من او را تشویق کردم که آن را امتحان کند. p>
همان لحظه که غلتک فوم را بالا برد ، بافت از روی آن منفجر شد. او می توانست ببیند که به جای گذاشتن روی آن ، باید بافت را محکم کند. او در مورد اینکه چگونه می تواند بافت را به بهترین شکل ایمن کند ، فکری کرد و ایده های استفاده از نوار یا نوار لاستیکی را ارائه داد. از آنجا که یک نوار لاستیکی بزرگ دستی داشتیم ، آن را به دستگاه اضافه کردیم و دوباره آزمایش کردیم. او غلتک کف را بلند کرد و دستمال آن به بالا ثابت ماند! اولین معیار موفقیت خود را گذرانده بودیم.
بعد ، ما می دانستیم که یک گلوله به سمت عنکبوت هشدار داده شده و فرار کرده است ، بنابراین باید مطمئن شویم که با دستگاه می توانیم به سقف برسیم. در قسمت دیگری از اتاق ، او سعی کرد روی کاناپه بایستد و دستگاه خود را بلند کند. یک شکاف دو فوتی بین قسمت بالای دستگاه و سقف باقی مانده است. او به دنبال چیزی بلندتر برای ایستادن شد و چهارپایه ما را بیرون آورد. اکنون ، فاصله کمتر از یک فوت بود. هنوز نمی توانست به سقف برسد اما خیلی نزدیک بود. از خود پرسیدیم: آیا می توانیم بالاتر برویم ، یا دستگاه خود را کمی طولانی کنیم؟
ما برای الهام بخشیدن به سطل بازیافت خود یافتیم و یک جعبه دستمال خالی پیدا کردیم. ما دستگاه را دوباره پیکربندی کردیم تا جعبه دستمال کاغذی در انتهای غلتک کف قرار گیرد و سپس با نوار لاستیکی بافت را در بالای جعبه دستمال محکم کنید. او یک بار دیگر از چهارپایه پله بالا رفت و سرانجام ، تأیید کرد که می تواند به سقف برسد. ما دومین معیار موفقیت خود را گذرانده بودیم. p>
او پس از دوچرخه سواری از طریق سه طرح و پنج تست ، او آماده هدف گیری بود. فهمید !!!
در طول مراحل ، من کلاه مربیگری ام را پوشیدم و تمام تلاشم را کردم تا کودک پنج ساله ام را راهنمایی کنم و به او کمک کنم ایده پردازی کند ، اما به او اجازه دهم تصمیم بگیرد و همه چیز را امتحان کند. حتی اگر راه حل اولیه او یک شکست بود ، اما نگذاشت که او را شکست دهد. در عوض ، او هیجان زده و درگیر حل مسئله با هم بود. او در نهایت موفق بود زیرا نمونه سازی سریع ، آزمایش و تکرار را انجام داد.
متأسفانه ، گرفتن عنکبوت کمی از علامت را در سقف برجای گذاشته بود ، بنابراین دوباره به صفحه نقاشی برگشت تا چیز دیگری برای تمیز کردن آن اختراع کند. پس از موفقیت در راه حل اول او ، تردیدی نداشتم که مخترع ارشد من می تواند چیزی را ارائه دهد. شاید در اولین ضربه نباشد ، اما من می دانستم که به آنجا خواهیم رسید.
همچنین در LinkedIn منتشر شده است. p>
مرتبط h4>
داستان قبل از شکلک span>
داستان قبل از شکلک span>
برچسب ها h4>
به هکر ظهر بپیوندید
ظهر هکر خود را ایجاد کنید
حساب رایگان برای باز کردن قفل تجربه خواندن سفارشی خود. p>

داستان قبل از شکلک span>

داستان قبل از شکلک span>

ظهر هکر خود را ایجاد کنید
حساب رایگان برای باز کردن قفل تجربه خواندن سفارشی خود. p>