من هرگز اولین تلفن همراهم را فراموش نمی کنم. من آن را در 13 سالگی دریافت کردم، و این تعریف “پایه” بود، اما آن را به خوبی به خاطر دارم – یعنی احساسش. احساس لرزش وزوز اعلانها، صفحهکلید لاستیکی و کلیک دکمههای پاور و صدا را به یاد میآورم.
احساس دستگاه ها بر احساس افراد تأثیر می گذارد. در ایجاد تجربه کاربری به اندازه رنگ، اندازه و شکل اهمیت دارد و تیمهای متخصصی که بر تحقیقات، پیشرفتهای تکنولوژیکی و سالها مطالعه تکیه میکنند، نیاز دارد تا مطمئن شوند محصولات مناسب هستند.
طراحی هپتیک گذشته و حال
تلفنهای اولیه مانند گوشیهایی که من در مورد آن صحبت میکنم، بیشتر یک حافظه هستند، اما دستگاه «احساس» مطمئناً اینطور نیست. هپتیک در مورد احساس چیزها، خواه مکانیکی یا مجازی، در هنگام تعامل با آنها است. مهندسی و طراحی احساس دستگاه ها بخش مهمی از تعریف و فرآیند توسعه محصول است.
Debanjan Mukherjee، مهندس حسگر و فناوری ارشد در گوگل، میگوید: در روزهای اولین تلفن من، گوشیهای تلفن همراه از پیش تنظیم شده بودند که بسیار شنیده میشدند تا توجه شما را جلب کنند. او توضیح می دهد: «بیشتر مردم کمتر به دلپذیری، ظرافت یا ریتم یک ارتعاش توجه می کنند.» انقلاب گوشیهای هوشمند در اواسط سال به سرعت آن را تغییر داد. Debanjan میگوید: «توسعهدهندگان شروع به این سؤال کردند که چگونه نرمافزار و سختافزار میتوانند با هم برای اطلاع دادن به کاربران و همچنین تأیید یک اقدام یا ایجاد حس اطمینان استفاده شوند». هنگامی که مردم به شدت شروع به استفاده از صفحه نمایش لمسی کردند، این بازخورد باید سریعتر از سخت افزار قبلی انجام شود. به همین دلیل، توسعه لمسی هم در کل و هم در گوگل به سرعت در حال پیشرفت است. و خیلی چیزها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی تغییر کرده است.
در حالی که مردم به طور کلی موافق هستند که فرکانس بالاتر منجر به ارتعاشات “شدیدتر” می شود، ترجیح کاربر اغلب ذهنی است. هونگ تان، دانشمند ارشد هپتیک، که بیشتر دوران حرفهای خود را صرف مطالعه نحوه واکنش مردم به لمس لمسی میکند، میگوید: «در زمانهای قدیم، ما ارتعاشی حدود 200 تا 300 هرتز میدادیم، زیرا پوست انسان در آنجا حساسترین است. بازخورد. “اما من آن فرکانس را به صدای سوپرانو تشبیه می کنم – بسیار تیز است، همه آن را نمی دانند.”