از لحظه ای که در وب سایت آنها قرار می گیرید، از نظر فناوری پیشرفته هستند. نرم، چشم نواز و «پویا» به دلیل عناصر انیمیشنی که فرآیند درک و ارزیابی کار شرکت را پیچیده میکنند و منجر به این فرض کلیشهای میشود که ما بیشتر با یک آژانس بازاریابی سروکار داریم تا یک استودیوی تجسم سه بعدی. ساده و مینیمالیستی، با نمونه کارهای پر از آثار “همراستا با کسل کننده های مرگبار”. درخشان و پر زرق و برق، به ناچار چشم را پس از تیمهای «استریل» جلب میکند (که یا از روندهای فعلی پیروی میکنند و توانایی ایجاد توهم واقعیت را دارند، یا با موقعیتیابی برند خود مبارزه میکنند). بسیار جذاب است که تعهد واقعی به پایداری را از طریق هر “خط پاک” اشیاء معماری منعکس می کند. قدیمی اما با گرایش به تسخیر مدرنیته با اصالت خود…
من ده ها استودیو تجسم سه بعدی را که در سراسر جهان پراکنده شده اند، از Valaiselena سوئیس گرفته تا خیابان های شلوغ لندن، مرور کرده ام. و من می توانم بگویم که بسته به کدهای فرهنگی (یا شاید یک همسویی ساده «ملی» در سلایق) یا پتانسیل اولیه «فنی»، هر یک از آنها ممکن است «از لحاظ اندازه» برای همه مناسب نباشد. و این در حالی است که در نگاه اول به نظر می رسد تیم هر نیاز احتمالی مشتری را پوشش می دهد.