عکس روی جلد توسط حسن صالح بر شل کردن
من شروع به ایجاد برخی خطوط اساسی می کنم که از آنها برای توصیف کلمات عنوان استفاده می کنم. من از تعریف Paul Gs در مورد یک استارتاپ استفاده می کنم ، “startup = رشد” ، و در حالی که آنها را با فرقه ها مقایسه می کنم ، من در مورد انجام کارهای فرقه مانند صحبت نمی کنم ، بلکه داشتن یک رفتار فرقه مانند در سطح سازمانی است. برای این منظور ، من از عبارت “نوشیدن کمک قلبی” استفاده خواهم کرد که با فرقه Jonestown مرتبط است.
در ابتدای کار همه افراد ، درک متفاوتی از نحوه فعالیت شرکت ها دارند. از طریق قدرت اینترنت و از طریق ارتباطات ، من می دانستم که نمی خواهم به بوروکراسی و غیرانسانی کردن زندگی شرکت ها بپیوندم. از طرف دیگر ، رفتارهای فرقه مانند اکثر استارتاپ ها نیز کمی من را عقب انداختند. (در متن باز ، رفتار مشابهی در مورد نگهدارندگان و مشارکت کنندگان اصلی قابل مشاهده است.) من سرانجام تصمیم گرفتم که با استارت آپ ها کار کنم و این مقاله نتیجه همین تجربه است.
استارت آپ ها = رشد
در شرکت های بزرگ ، شخص قادر به همسو نبودن با چشم انداز بزرگتر یا درک نکردن تأثیر هر کار است ، اما در شرایطی که برای یک شرکت نوپا کار می کنید ، نمی تواند همین مورد را داشته باشد.
نوع اعتقاد ، فداكاری و تعهد لازم برای ترك آنچه كه یك استارتاپ آرزو دارد ، نیاز به تمركز فرقه مانند دارد …