یک نقطه دسترسی یا هرج و مرج – باز کردن قفل دروازه های API غیر مسدود کننده

این پست بخشی از مجموعه من درباره توسعه میکروسرویس بک‌اند با جاوا و اسپرینگ است.

اول، سلب مسئولیت. این پست یک کتاب آشپزی نیست، راه حل کاملی برای هیچ مشکل تجاری ارائه نمی دهد. در واقع، این پست مروری بر یک فناوری واحد است که در صورت استفاده صحیح می تواند به شما در حل یک مشکل واقعی کمک کند. یا ممکن است کمکی نکند. این بستگی به مشکل دقیق شما دارد.

اگر نمی‌توانید صبر کنید تا همه چیز را خودتان امتحان کنید، در اینجا می‌توانید پروژه‌هایی را با همه کد منبع، زیرساخت، تست‌های Gatling و معیارهای Grafana پیدا کنید:

اگر در مورد پروژه ای که باید توضیح داده شود به کمک نیاز دارید، در نظر داشته باشید یا پیام خصوصی بفرستید، سعی می کنم به همه پاسخ دهم و کمک کنم. این بار، ما یک راه‌اندازی مانیتورینگ فوق‌العاده داریم که کاملاً مبتنی بر Grafana OSS (Grafana، Loki، Tempo) است. من آن را به همه توصیه می کنم. بیشتر بدانید، ممکن است تغییر خوبی نسبت به ELK/Graylog و Zipkin/Jaeger باشد.

در این پست، من توضیح خواهم داد که نقطه ورود یک برنامه کاربردی چیست، چه زمانی لازم می شود، و الگوی API Gateway چه وظایفی را حل می کند. ما یک رویکرد مسدودسازی کلاسیک مبتنی بر دروازه Netflix Zuul 1.x را به عنوان نمونه، مشکلات آن را بررسی خواهیم کرد. سپس به درگاه ابری واکنش پذیر Spring و آنچه که در مورد تغییر به آن پیچیده است، می پردازیم. در پایان، ما هر دو رویکرد را با هم مقایسه خواهیم کرد.

بیایید…

Source link