پس از یک ماراتن مصاحبه، آزمایش، چالش کد، و صحبت های کوچک ناخوشایند با افرادی که احتمالاً دیگر هرگز آنها را نخواهید دید، در نهایت شغل را به دست می آورید. شما هیجان زده هستید، آماده شیرجه رفتن و تأثیرگذاری هستید. اما پس از آن واقعیت ضربه می زند: سوار شدن به عنوان یک فکر بعدی به نظر می رسد.
این مانند قرار ملاقات با کسی است که توجه شما را به خود جلب می کند – درست تا زمانی که وارد خانه شوید. ناگهان، آنها روی کاناپه در حال خوردن چیپس هستند، و شما در این فکر می مانید: «موادم را کجا بگذارم؟ آیا واقعاً این همان چیزی است که من برای آن ثبت نام کردم؟»
در فناوری، ورود به سیستم اغلب با عجله انجام می شود – جعبه ای برای بررسی قبل از شروع کدنویسی افراد جدید. اما حضور ضعیف فقط ناامید کننده نیست. این یک قاتل بهره وری خاموش است. کل تیم را کند می کند، چرخه های توسعه را مختل می کند و هزینه های گردش مالی را افزایش می دهد.
هر چه تیم بزرگتر باشد، این مشکل بزرگتر می شود
- زمان های افزایش بیشتر
- گردش مالی بالاتر
- کاهش بهره وری تیم
- سیلوهای دانش
… و لیست ادامه دارد. با وجود این همه خطر، آیا زمان آن نرسیده است که سوار شدن را به عنوان یک محرک مهم برای موفقیت تیم و شتاب محصول در نظر بگیریم؟
مشکل
برای بسیاری از توسعهدهندگان، سوار شدن به هواپیما مانند پرتاب شدن در پیچ و خم با نقشهای نیمه کاره است و امیدوارند که آن را بفهمند. یک لپتاپ به شما داده میشود، به چند ابزار دسترسی دارید، و شاید یک «رفیق» برای نشان دادن شما. اما بدون دستورالعمل روشن، …