خوب ، بیایید یک ثانیه واقعی باشیم. Agile عالی و همه چیز-تا زمانی که در بلیط های عقب نشینی غرق می شوید ، برنامه ریزی اسپرینت احساس می کند دندان ها را می کشد و نیمی از تیم در مورد اینکه آیا یک ویژگی “ضروری” است یا فقط ایده تصادفی یک اجرایی دیگر است ، بحث می کند.
من آنجا بوده ام بارها بیشتر از آنچه من اعتراف می کنم.
وقتی برای اولین بار به عنوان لیسانس شروع کردم ، فکر کردم کار من فقط “جمع آوری الزامات” (LOL) است. معلوم است ، کار واقعی من؟ اطمینان حاصل کنید که همه چیز به جنون مطلق مارپیچ نمی شود. با گذشت سالها ، چند تکنیک پیدا کردم که در واقع به کنترل همه چیز کمک می کند. هیچ چیز فانتزی نیست فقط چیزهایی که کار می کند
بیایید وارد آن شویم.
1. نقشه برداری داستان کاربر: با نام مستعار “صبر کنید ، آیا ما حتی درست می سازیم؟”
من نمی توانم به شما بگویم که چند بار تیم ها را دیدم که کورکورانه ویژگی های خود را خفه می کنند بدون اینکه هرگز از این سؤال بپرسند: آیا این حتی مفید است؟
در اوایل کار من ، من در پروژه ای بودم که ما در حال از بین بردن ویژگی هایی مانند یک کارخانه بودیم – یک بلیط بعد از دیگری ، اسپرینت بعد از اسپرینت. اما پس از آن ، در نیمه راه ، سرانجام کسی پرسید:
“اوه … آیا ما واقعاً می دانیم که کاربران به چه چیزی احتیاج دارند؟”
بله ما هیچ سرنخی نداشتیم.
وارد کنید: نقشه برداری داستان کاربر.
این تکنیک به جای اینکه فقط یک لیست از ویژگی های کارهای غول پیکر انجام دهید ، شما را مجبور می کند تا در مورد کل سفر کاربر فکر کنید-مرحله به مرحله.