همیشه با اهداف خوب شروع می شود.
شما می خواهید چیزی جامد ، مقیاس پذیر و ضد آینده بسازید. شما تصور می کنید مهندسان دیگر از ظرافت راه حل شما شگفت زده می شوند.
“وای ،” آنها می گویند ، “هرکسی که این کار را ساخته است واقعاً می دانست که چه کاری انجام می دهند.”
اما در جایی بین لایه چهارم انتزاع و چارچوب ارکستراسیون سفارشی که قطعاً به آن احتیاج نداشتید … می فهمید که یک هیولا ایجاد کرده اید.
من آنجا بوده ام بیش از یک بار و اگر این را می خوانید ، شاید شما هم داشته باشید.
چه است ، مهندسی بیش از حد ، واقعاً؟
مهندسی بیش از حد هنگامی اتفاق می افتد که ما راه حلی را طراحی کنیم که پیچیده تر از حد لازم برای مشکل مورد نظر باشد. این معادل فنی بسته بندی برای یک سفر آخر هفته مانند جابجایی در خارج از کشور است.
معمولاً از طریق این درهای آشنا حرکت می کند:
- تلاش برای حل مشکلاتی که هنوز ندارید.
- بهینه سازی برای مقیاس فرضی.
- ساخت کد “هوشمندانه” به جای پاک کردن.
- اضافه کردن لایه های انتزاع “فقط در مورد”.
احساس مولد می کند. این مانند کاردستی است. اما گاهی اوقات ، فقط به جای تمیز کردن خانه ، مبلمان را برای پنجمین بار دوباره تنظیم می کند.
و از همه بدتر؟ آسان است که خود را متقاعد کنید که مسئولیت پذیر هستید. شما در حال برنامه ریزی برای پیش رو هستید. شما از آینده محافظت می کنید.
اما … شما؟
چرا ما در تله قرار می گیریم
راستش؟ نفس …