TL; DR
این وبلاگ دیگری پر از نظریهها یا چارچوبهایی نیست که به شما احساس میکند در حال دریافت یک دوره آموزشی تصادفی در محاسبات پیشرفته از جکسون پولاک هستید.
نه، این صحبت واقعی از کسی است که در سنگر بوده است – اغلب بیخبر، گاهی اوقات درخشان.
بنابراین، بند را وارد کنید.
در زمان نوشتن این مطلب، من فقط یک سال و سه ماه است که یک مدیر محصول “واقعی” بودهام و به نوعی، در 31 سالگی، مدیر محصول در یک پلتفرم گیمیفیکیشن هستم که به مشتریان خرده فروشی Fortune 500 خدمات ارائه میدهد.
و در حالی که من قسم بخور من هیچ ایده ای ندارم که بیشتر اوقات در حال انجام چه کاری هستم، همچنین به نوعی به عنوان با تجربه ترین عضو تیم محصول نگاه می کنم.
به زندگی استارتاپی خوش آمدید.
در اینجا نحوه زنده ماندن (و حتی گاهی اوقات پیشرفت) در این دنیای سادیستی مدیریت محصول استارت آپی آمده است.
افسانه روز متوسط
بیایید با بررسی واقعیت شروع کنیم:
اگر هنوز در جستجوی این هستید که یک «روز متوسط» در مدیریت محصول چگونه به نظر میرسد، فقط… توقف کنید.
PM ها داستان های زیادی را تعریف می کنند – تقریباً نیمی از آنها درست است – بنابراین باور کنید وقتی می گویم هیچ دو روزی شبیه هم نیستند.
من یا عمیقاً در پیش بینی مالی هستم (به طور جدی، چرا من این کار را انجام می دهم؟) یا ایده های طراحی تخته سفید که احتمالاً از آن عبور نمی کند راه اندازی ناهار
این هرج و مرج است، اما هی، من را سرپا نگه می دارد.
مورد اقدام:
در آغوش گرفتن…