رابطه پیچیده ژنرال Z با کار (فقط مربوط به سلامت روان نیست)
به یاد میآورم که اولین شغلم را پیدا کردم و احساس غرور زودگذر داشتم – وعده رشد، هدف و فرصتی برای اثبات خودم. این خوش بینی زیاد دوام نیاورد. در پس روکش صیقلی فرهنگ شرکتی، سیستمی را یافتم که به نظر می رسید برای دوره ای متفاوت طراحی شده بود، با قوانین متفاوتی کار می کرد و بر اساس فرضیاتی ساخته شده بود که دیگر درست نیستند.
وعده شکسته اشتغال سنتی
به عنوان نسلی که در میان اخراجها، بلایای آب و هوایی، ظهور هوش مصنوعی و یک بیماری همهگیر وارد بزرگسالی شدهاید، متوجه میشوید که مدرک دانشگاهی که زمانی موفقیت را تضمین میکرد، اکنون صرفاً یک مدرک پایه است. به سختی کافی است شما را وارد در کند. شما را نمیدانم، اما من در سال اول شروع به شبکهسازی کردم، در حالی که مشغول به کار پاره وقت، کارآموزی، موقعیتهای رهبری و راهاندازی یک تجارت کوچک بودم.
مشاغل مورد علاقه بیش از حد اشباع شده اند، کارآموزی بیش از حد رقابتی است، و نردبان شغلی اغلب شبیه یک بازی تقلبی است که در آن قوانین مدام در حال تغییر هستند. برای متمایز شدن، باید نشان دهید که می توانید ارزش اضافه کنید، و وقتی همه مدرک دارند، گاهی اوقات باید کمی خلاقیت به خرج دهید.
در حالی که نسل های قدیمی تر از عدم وفاداری آشکار ژنرال Z به محل کار انتقاد می کنند یا …