در دهه گذشته، دنیای فناوری شاهد سهم عادلانه خود از بشارتگران بوده است – کسانی که از فنآوریهای انقلابی دفاع میکنند و قول تغییر جهان را میدهند. اول، این جنبش بلاک چین و وب 3 بود که طلوع آینده ای غیرمتمرکز را تبلیغ می کرد. اکنون، این هوش مصنوعی (AI) است، حوزهای که با سرعتی سرسامآور در حال تکامل است و طرفداران آن یا آن را به عنوان راهحل نهایی برای هر مشکلی تبلیغ میکنند یا زنگ خطر را در مورد پتانسیل تخریب آن به صدا در میآورند.
اما یک تمایز اساسی بین نحوه ارتباط این بشارتگران وجود دارد. بشارتگران هوش مصنوعی، به ویژه در چند سال اخیر، به سمت افراط گرایش پیدا کردهاند – چه به عنوان محکومکنندگانی که نتایج فاجعهبار را پیشبینی میکنند یا افرادی که بیش از حد خوشبین هستند که هوش مصنوعی را نجات بشریت میدانند. این شدت روایت برای بسیاری از مردم بیگانه است و باعث می شود هوش مصنوعی بیشتر شبیه یک سناریوی علمی تخیلی آینده به نظر برسد تا ابزاری فوری و تاثیرگذار. در مقابل، مبشرهای بلاک چین/وب 3، در حالی که گهگاه مستعد بیش از حد امیدوارکننده هستند، تا حد زیادی بر آرمانهای آزادی، حریم خصوصی و تمرکززدایی مالی تأکید میکردند – چشماندازی امیدوارکنندهتر، اگر گاهی مبهمتر از آینده باشد.
طعنه آمیز در همه اینها این است که در حالی که پتانسیل بلاک چین به کندی تحقق می یابد، هوش مصنوعی قبلاً تأثیر گسترده و قابل اندازه گیری بر صنایع، اقتصادها و حتی …