من و دخترم از یکی از اولین روزهای تعطیلات هفته ای پردرآمد در ساحل غرق آفتاب دریای سیاه لذت می بردیم. لعنت به همه چیز کاملاً بهشتی بود تا اینکه (همانطور که شما انجام می دهید) یه بحث کوچولو شدیم…
اصل بحث اینجاست: وقتی در تعطیلات هستید، تمایل دارید که عکس های زیادی از خودتان بگیرید که به نظر می رسد افسانه باشد و از محیط های رنگارنگی که در آن هستید لذت می برید، و دختر من کمی ناراحت بود که من عکس های بیشتری را آپلود نمی کردم. به رسانه های اجتماعی ما شبیه یک زوج زیبا به نظر می رسید که او در حال انجام است. بیشتر عکسهایی که آپلود میکردم فقط مربوط به ماجراجویی و بهطور کلی طبیعتی سرگرمکننده بودم.
در گذشته، مراسم بزرگ ازدواج روشی بود که زوجین به یکدیگر ابراز عشق می کردند. اکنون، ما این کار را با پخش فوری فایل های JPEG در سراسر جهان انجام می دهیم. بدیهی است که دختر من این اعتبار را می خواهد.
این استدلال من است…
-
من نمی خواهم او را با خودم به فضای عمومی بکشانم – اینترنت برای روشنفکران عمومی که مواضع بحث برانگیز یا نامحبوب مانند من گاهی اوقات اتخاذ می کنند، می تواند بی ادب و بد باشد. من نمی خواهم او هرگز به خاطر عقاید من مورد آزار و اذیت قرار گیرد. هر چه تعداد عکسها و مسیرهای کاغذ دیجیتال کمتری ما را به هم مرتبط کند، بهتر است. روشنفکران عمومی مختلفی که من آنها را دنبال می کنم، مانند استفان مولینوکس، جو روگان، یا سام هریس،…