

من یک نظریه دارم ، مطمئن ترین راه برای خوب بودن در یک کار ، پایداری در آن است. و هرچه بیشتر با چیزی فاصله بیشتری که بین خود و رقبایتان ایجاد می کنید سازگار باشید. هرکسی که می دانید در انجام کاری (X) تبحر دارد ، احتمالاً بیش از مدتی است که X یا نسخه ای از X را انجام می دهد.
اما ، ممکن است بپرسید ، چگونه می توان ثابت قدم بود که هدف نهایی بزرگ است یا وظیفه بزرگ است؟ راه حل این است که هدف خود را به وظایف اتمی کاملاً مشخص و تعریف شده تقسیم کنید و نسخه کمتری از آن را برای کارهای روزمره تکرار کنید ، تا زمانی که در هدف خود پیشرفت کنید.
مایک کریتر در وبلاگ خود در اینجا توضیح می دهد ، “عادت های کوچک. نه ، مانند TINY ریز”.
و کدام مجموعه از این وظایف را باید همزمان انجام دهید؟ آنهایی که در آنها بد (نسبتاً بدتر) هستید.
با استفاده از مقاله مربوط به تمرین عمدی ، بهترین راه برای بهینه سازی سازگاری ، اولویت بندی مواردی است که از آن بدتر هستید یا می توانید پیشرفت کنید.
با شکستن این موضوع ، بیایید خود عمل نوشتن را مثال بزنیم. من با انتشار مقالات بزرگتر در انتشارات شروع به نوشتن کردم. این مقالات قبلاً دارای کدهای سنگین بودند و برای نوشتن ، ویرایش و انتشار 1-2 ماه طول می کشید. با این حال ، من به جای نوشتن برای شخص دیگری که می خواستم بنویسم ، فهمیدم تا رشد کنم …