وقتی برای اولین بار در مسیر کارآفرینی قرار گرفتم، یک هدف داشتم: موفقیت. اما پس از ورود به دنیای سرمایههای جستجو و استارتآپهای پرمخاطب، متوجه شدم که ناامید، فرسوده شدهام و هر آنچه را که در مورد کارآفرینی به آن باور دارم زیر سوال میبرم. فقط این نبود که من پیشرفتی را که تصور میکردم نمیدیدم، بلکه شخصیتر بود. احساس می کردم در فیلمنامه ای شرکت می کنم که برای من نوشته نشده است. سفر من برای ایجاد HalalFinanx فقط ساخت یک وب سایت نبود. این در مورد بازپس گیری کنترل، تعریف مجدد موفقیت و اتصال به چیزی معنادار بود.
توهم پر زرق و برق کارآفرینی
مانند بسیاری از مردم، من هم با جذابیت درخشان داستان های موفقیت و وعده های استقلال و آزادی مالی به سمت کارآفرینی جذب شدم. داشتن چیزی، رهبری یک تیم و ایجاد ارزش عالی به نظر می رسید. مدل صندوق جستجو بهویژه جذاب بود و مسیری ساختاریافته برای یافتن، کسب و رشد یک کسبوکار موجود را ارائه میکرد. به نظر یک فرمول ساده با پشتیبانی زیاد بود.
اما وقتی عمیق تر می شدم، واقعیت با روایت همخوانی نداشت. به نظر میرسد که «آزادی» فرضی کارآفرینی صرفاً یک افسانه است که توسط ساختارهای مالی پیچیده، چرخههای بیپایان پیشنهاد، و یک محیط کسبوکار در بند است…