هفته گذشته ، یک کارآفرین در گروه مربیگری من هیئت بینایی “زندگی رویایی” خود را به اشتراک گذاشت. خانه های ساحلی. سوپراسپرت ها جت های خصوصی کل بسته آرزو
“اما سه شنبه شما چگونه به نظر می رسد؟” پرسیدم
سکوت می گفت.
تله تخته بینایی
ما آن را به عقب در کارآفرینی بدست آورده ایم. ما در حالی که تجربه روزانه خود را به عنوان چیزی برای تحمل انجام می دهیم ، در مورد این نقاط عطف عظیم آینده وسواس می کنیم. چیزی برای فشار آوردن تا زمانی که ما “آن را بسازیم”.
اما این حقیقت وحشیانه در مورد ایجاد یک تجارت است: بعد از ظهر سه شنبه شما بیشتر از دیدگاه پنج ساله شما است.
گلدان پارادوکس طلا
من به یادآوری یک عامیانه قدیمی ایرلندی در مورد مردی که تمام زندگی خود را در تعقیب لپچون ها گذراند ، متقاعد شدم که اگر او را گرفت ، گلدان طلا را در انتهای رنگین کمان پیدا می کرد. او از اقیانوس ها عبور کرد ، از کوهها صعود کرد و هر جنگل را کشف کرد – همیشه یک قدم عقب.
سالها بعد ، در بستر مرگ وی ، فهمید که حیاط خلوت خود بر روی یک معدن طلای باستانی ساخته شده است.
این پارادوکس کارآفرین است: ما در پایان رنگین کمان گلدان طلا را تعقیب می کنیم و در حالی که طلا را در زیر پاهای خود نادیده می گیریم. لحظه حاضر فقط یک پله برای برخی از بهشت های آینده نیست – این پایه و اساس همه چیزهایی است که ما می سازیم.
به کارآفرینانی که بیشتر تحسین می کنید فکر کنید. آنهایی که در واقع می سازند …