اساساً من از بی عدالتی متنفرم، همچنین به واقعیت اعتقاد بیشتری دارم. با این حال، زندگی ای که ما در آن متولد شده ایم کاملاً منصفانه نیست و مشکلی در آن نهفته است.
من این مقاله را با یک نکته فلسفی شروع کردم، زیرا با وجود اینکه مهندس (الکترونیک و نرم افزار) هستم، خود را یک شخص اول از همه همچنین در مهندسی بسیار مهم است که قبل از بررسی چگونگی آن، علت آن را بدانید.
سالها به عنوان یک بزرگسال متوسط، شکایتهای اجتماعی در مورد سیستمهای بانکی و مالی را شنیده بودم. شکایات ماهیت نالهای داشتند که نشان میدهد چگونه بیماریهای سیستم مالی بزرگ و پیچیده، واقعیتهای تغییرناپذیری در مورد جامعه مدرن است که ما مجبور بودیم آن را بپذیریم. بحران مالی سال 2008 نمونه ای از رویدادی بود که به نظر می رسید هیچ کس قادر به پیش بینی و جلوگیری از آن نیست. سیستم مالی اساساً یک جانور غیر ضروری پیچیده و در نتیجه خطرناک بود که ما نمی توانستیم آن را کنترل کنیم.
سپس بیت کوین رسید. وسیله ای برای مبادله ارزش که به یک مرجع مرکزی وابسته نبود. فرض اصلی آن این بود که به عنوان ذخیره ای از ارزش امنیت شبکه ای که استخراج کنندگان ارائه می کنند، خدمت کند. سپس می توان این ارزش را برای تجارت دیجیتال بدون مرز با هر کس دیگری معامله کرد. از آن زمان به بعد استفاده از آن به عنوان یک فروشگاه و تبادل ارزش می تواند به عنوان یک ارز عادی ادامه یابد. ورود آن به عنوان یک پروژه در میان آن …