بخش بزرگی از QA بودن، محلی سازی نقص است.
مطمئناً، تکنیکهای طراحی تست به ما کمک میکنند سناریوهای آزمایشی را انتخاب کنیم و کارها را کارآمدتر کنیم. اما دقیقا چی است محلی سازی نقص، و چگونه می توانیم آن را کمتر دردناک کنیم؟
بیایید با اصول اولیه شروع کنیم
بومیسازی مانند کارآگاه بازی کردن است: “کجا و چه زمانی همه چیز اشتباه شد؟” بدون بومی سازی مناسب، یک نقص می تواند تبدیل به یک سیب زمینی داغ شود که بین قسمت جلو، باطن و هر تیم توسعه پرتاب می شود. زمان تلف می شود، و به طور بالقوه، حتی زمینه.
محلیسازی نقص را بهعنوان پیمایش در یک هزارتو، با درخواستهای کاربردی و سیاههها بهعنوان توپ نخ خود در نظر بگیرید. اما آیا داشتن یک نقشه از این هزارتو، حتی یک نقشه کلی، آسان تر نخواهد بود، به جای اینکه فقط با نخ سر و کله بزنیم؟ اینجاست که معماری اپلیکیشن وارد می شود.
معماری اپلیکیشن چیست؟
این است که چگونه بخش های مختلف سیستم با هم کار می کنند. از نظر استعاره هزارتوی ما، نحوه اتصال یک بخش به بخش دیگر است، که گذرگاه ها به کجا منتهی می شوند.
من دو معماری اصلی را متمایز می کنم: مشتری-سرور و باطن.
- معماری کلاینت-سرور به ما نشان می دهد که چگونه مشتری و سرور با هم تعامل دارند.
- معماری Backend تعیین می کند که چگونه باطن درخواست های مشتری را رسیدگی می کند.
چند کلمه در مورد معماری مشتری-سرور
به طور کلی دو نوع وجود دارد:
نوع …