اینجا داغ می شود: پیمایش اضطراب آب و هوا از طریق دگرگونی و آگاهی شخصی

“ما در ژست آسان شروع می کنیم و از آنجا شروع به نشستن روی تشک با پاهای دراز در مقابل شما می کنیم. اگر دوست دارید روی یک پتو بنشینید، می توانید. ساق پای راست را از جلوی سمت چپ ضربدر بزنید تا زانوها روی پاها قرار گیرند. در صورت نیاز می توانید بلوک ها را زیر زانوها قرار دهید. مستقیماً بالای استخوان های نشسته باشید و هر دو استخوان نشسته در سطح زمین باشند. زانوها را با دست ها ببندید و از بازوها برای کشیدن طول ستون فقرات به جلو و بالا استفاده کنید. ناف را به سمت ستون فقرات بکشید و ستون فقرات را بلند کنید و تاج سر را تا سقف بالا ببرید. قفسه سینه را بلند کرده و باز کنید. نگاهی نرم و ثابت داشته باشید…”

در طول یک رویای تاریک که معنایی ندارد، تصور می کنم دارم یک کلاس یوگا برای گروهی از گروگان های مضطرب تدریس می کنم. ما در یک اتاق تناسب اندام کوچک در یک هتل فرسوده هستیم و ما فقط 6 نفر هستیم. همانطور که در میان آساناها در یک اتاق گرم حرکت می کنیم، می توانم دیگران را ببینم که سریع و کم عمق نفس می کشند. نور تابستان از میان شکاف‌های پرده‌ها می‌سوزد تا نشانه‌های خستگی را آشکار کند. عرق کردن، پوستشان برق می زند. متوجه می شوم که آنها کمی می لرزند. آنها به دلیل نخوردن غذا احساس ضعف و خستگی می کنند. مشکل آنها در تمرکز نشان می دهد. نگرانی صورتشان را می پوشاند.

در آینه های اطراف اتاق چهره ام را می بینم و متوجه همه …

Source link