روز دیگر، در یک بحث آنلاین با یک دانشمند داده باتجربه گرفتم که به شدت استدلال می کرد که هوش مصنوعی هرگز نمی تواند جایگزین تحلیلگران داده شود. منطق او؟ تجزیه و تحلیل داده ها نیازمند حل خلاقانه مسئله است که منحصر به شناخت انسان است، مانند مهندسی ویژگی و تفسیر نتایج. او اصرار داشت: «هوش مصنوعی هرگز نمیتواند این نوع خلاقیت را تکرار کند».
فکر می کنم این یک فکر آرامش بخش است. اما با پیشروی بحث، نمیتوانستم متوجه پایههای متزلزلی که این استدلال بر آن استوار است، نباشم. به هر حال، هوش مصنوعی در حال حاضر هنر، نویسندگی و موسیقی را مختل کرده است – زمینه هایی که بدون شک خلاقانه هستند. و برخلاف دنیای جبرگرایانه تجزیه و تحلیل داده ها، این رشته های خلاق با سیالیت و ذهنیت آنها تعریف می شوند.
وقتی به این اشاره کردم، دانشمند داده ما به سرعت پاسخ داد که هنر و موسیقی ذاتاً ذهنی هستند. او با تحقیر گفت: “البته، هوش مصنوعی می تواند هنر ایجاد کند.” «ارزش هنر در تفسیر شخصی نهفته است. پذیرش خروجی های هوش مصنوعی برای آنها آسان تر است. با این حال، تجزیه و تحلیل داده ها بیشتر در مورد منطق و راه حل های عینی است. این یکسان نیست.»
من قانع نشدم. اگر هنر ذهنی است، آیا به این معنی است که خلاقیت کمتری دارد؟ علاوه بر این، چگونه می توان این استدلال را هنگام در نظر گرفتن …