مغز یک استاد دانشگاه استنفورد هنگام ناهار شروع به بافر کردن کرد
دیروز یک توییت جذاب از گرگ ایزنبرگ دیدم که مرا در مسیر من متوقف کرد.
او ناهار را با یک فارغ التحصیل 22 ساله استنفورد توصیف کرد که مدام در وسط جمله مکث می کرد و کلمات اساسی را جستجو می کرد. نه اصطلاحات پیچیده یا اصطلاحات تخصصی صنعتی – فقط واژگان روزمره. دلیل؟ فارغ التحصیل به قدری به ChatGPT وابسته شده بود که افکارش را کامل می کند که مغزش بدون آن احساس کندی می کرد.
آن مشاهده مثل یک تن آجر به من برخورد کرد. نه به این دلیل که غافلگیرکننده بود، بلکه به این دلیل که در نهایت کلماتی را به چیزی که من در همه جا متوجه آن میشدم اما نمیتوانستم کاملاً نام ببرم بیان کرد.
به این پیشرفت فکر کنید:
سه سال پیش، ما در حال بحث بودیم که آیا هوش مصنوعی می تواند جملات منسجم بنویسد.
دو سال پیش، ما از توانایی GPT-3 برای تکمیل افکارمان شگفت زده شدیم.
سال گذشته، ما شروع به استفاده از ChatGPT برای ایمیل ها و گزارش ها کردیم.
حالا؟ ما در حال تماشای اولین نشانههایی هستیم که وقتی ذهن انسان شروع به برونسپاری فرآیند تفکر خود میکند چه اتفاقی میافتد.
و آن فارغ التحصیلی استنفورد؟ او فقط قناری در معدن زغال سنگ شناختی است.
این فقط داستان دیگری در مورد تغییر نحوه عملکرد هوش مصنوعی نیست. این در مورد بهره وری یا اتوماسیون یا حتی آینده مشاغل نیست. این در مورد چیز بسیار اساسی تر است: روشی که مغز ما در حال تطبیق – یا شاید تسلیم شدن – با مصنوعی است…