من اخیراً در یک کنفرانس فناوری بودم – که توسط (و برای) حرفهایهای شبکه ساخته شده بود – با یک شرکتکننده دیگر درباره ترکیب معمولی از اخبار، چالشهای فناوری و سرگرمیها گپ میزدم که مکالمه یک چرخش ناگهانی و هوشیار به خود گرفت:
«فکر میکنم این روزها زمان بیشتری برای ماموریتهای جانبی دارم. من چند ماه پیش از کار اخراج شدم و به نظر نمی رسد حتی یک گفتگوی محکم هم داشته باشم، چه برسد به پیشنهاد کاری. فکر میکردم راحتتر از این باشد.»
کسانی از شما که نوشتههای من را در وبلاگ شخصیام دنبال میکنید، میدانید که شکار شغل برای من یک موضوع رایج بوده است. همه چیز از چگونگی (و چرایی) اصلاح رزومه، ایجاد مجموعه ای ارزشمند از سوالات مصاحبه و به اشتراک گذاشتن فهرست مشاغلی که هر هفته در ایمیل، Slack، Discord و کانال های اجتماعی من می آید. بنابراین، وقتی موضوع مطرح شد، من از آن ابایی نداشتم.
ما مدتی را صرف بحث در مورد مکانیزم رزومه، نمایه های آنلاین و شبکه کردیم (مردم مهربان، نه نوع مسیر و تغییر).
فیل ابری در اتاق
در این مرحله، جمعیتی با اندازه مناسب در اطراف جمع شده بودند. این تا حدی به این دلیل بود که ما در مقابل ایستگاه قهوه چادر زده بودیم، بلکه به این دلیل بود که مسیر راهرو قطعاً یک چیز است. و این زمانی بود که مکالمه به فیل در سالن رقص چرخید.
فیل در …