نیم سال پیش من یک راننده آمازون در روستاهای آلمان بودم، اصلاً رضایت بخش نبود. ساعت های زیادی کار می کردم و برای خودم وقت نداشتم. یک روز مجبور شدم برای انجام برخی مدارک چند هفته ای از کار مرخصی بگیرم و آنجا بود که متوجه شدم نمی خواهم به این کار برگردم. بنابراین به برنامه نویسی روی آوردم.
من همیشه از نگرفتن مدرک CS پشیمان بودهام که در اوایل زندگیام این فرصت را داشتم، اما در نقطهای از کار افتادم زیرا دیگر نمیخواستم راننده تحویل کالا باشم. به سر کار برگشتم اما هر روز صبح زود بیدار می شدم و یک دوره رایگان برنامه نویسی انجام می دادم که در عرض سه هفته تمام می کردم. بعد از آن وارد یکی دیگر شدم که آن را نیز در سه هفته به پایان رساندم. اکنون به دلیل یادگیری جنگو، پایه محکم و درک اولیه ای از برنامه های وب داشتم، اما در کنار همه اینها، با React نیز آشنا شدم.
React برای من بسیار جالب بود بنابراین تصمیم گرفتم به سمتی بروم که React در اولویت باشد. بنابراین یک دوره آموزشی متمرکز بر MERN پیدا کردم و تقریباً آن را به طور کامل به پایان رساندم. من با فرسودگی یادگیری مواجه شدم (الان نزدیک به 6 ماه بود که روزانه مطالعه می کردم…)، به این دلیل بود که از قبل مهارت کافی برای ساختن پروژه هایم داشتم و از یادگیری خسته شده بودم.
حالا که پایه محکمی داشتم با بهترین دوستم همکاری کردم تا روی یکی از او کار کنم…