در عصری که فناوریهای دیجیتال تقریباً تمام جنبههای زندگی ما را شکل میدهند، به راحتی میتوان فرض کرد که این ابزارها خنثی هستند – فقط وسیلهای برای رسیدن به هدف. چه گوشیهای هوشمند، چه رسانههای اجتماعی یا جدیدترین نوآوریهای بلاک چین، فرض کلی این است که همه اینها فقط ابزارهایی هستند که مطابق با نیت انسان برای خوب یا بد استفاده میشوند. اما اگر این فرض اشتباه باشد چه؟ چه میشد اگر این فناوریها در واقع ذاتاً سیاسی بودند و به این معنا بودند که شیوههای زندگی، کار و تعامل ما را سازماندهی کنند، خواه متوجه شده باشیم یا نه؟
افسانه بی طرفی تکنولوژیک
برای بسیاری از ما، این ایده که فناوری خنثی است، یک مفهوم آرامش بخش است. این به ما امکان می دهد بدون نگرانی بیش از حد در مورد جنبه های منفی احتمالی، روی مزایای هیجان انگیز نوآوری تمرکز کنیم. با این حال، برخی از محققان استدلال می کنند که این باور صرفا یک افسانه است. آنها می گویند که فناوری ها فقط ابزارهای غیرفعال نیستند. آنها عوامل فعالی در شکل دادن به جامعه و حمل ارزش ها، ایدئولوژی ها و پویایی های قدرت هستند.
یکی از بهترین استدلالها علیه بیطرفی تکنولوژیکی از نظریهپرداز سیاسی لنگدون وینر ارائه شد. او پرسید: آیا مصنوعات دارای سیاست هستند؟ کاری مانند Winner’s استدلال میکند که فناوریها به دور از خنثی بودن هستند – آنها میتوانند ساختارهای اجتماعی خاص و روابط قدرت را صرفاً از طریق چگونگی آنها اعمال کنند.