در طول 2 سال گذشته، من عمداً روی اهداف کوچک کار کرده ام و آنها را یادداشت کرده و آنها را به قطعات کوچکتر تقسیم کرده ام. این کاری است که روزانه با کمک خانواده و دیگران برای پاسخگویی انجام داده ام. من می خواستم آنچه را که در مورد هدف گذاری یاد گرفتم به اشتراک بگذارم زیرا هدف گذاری و کار روی آنها از نظر شخصی بسیار موفق بوده است. به همین دلیل، در این ماه سه کارگاه آموزشی رایگان و یک ساعته در کتابخانه های محلی برگزار کردم تا به مردم در رسیدن به اهدافشان کمک کنم. مکانها را به این دلیل انتخاب کردم که کتابخانهها به من اجازه میدادند که از اتاقهای جلسه آنها به صورت رایگان استفاده کنم و همچنین به این دلیل که کتابخانههای مختلف در نقاط مختلف شهر بودند.
من امیدوار بودم که مردم از همه اقشار بتوانند در آن شرکت کنند. من در مورد کارگاه ها به صورت رایگان در Eventbrite پست گذاشتم. چند نفر به کارگاه ها علاقه نشان دادند و ثبت نام کردند. وقتی تاریخ اولین کارگاه به پایان رسید، هوای شدید و برف بود. من مجبور شدم برای امنیت همه این رویداد را لغو کنم. دو رویداد دیگر لغو نشد، اما کسی نیامد. این یک نیم تنه کامل بود. بله، این یک شکست بود، اما در شکست چیزی ارزشمند بود. من از تلاشم برای برگزاری رویدادها در زمستان چیزهای زیادی یاد گرفتم، اما در اینجا چیزهایی وجود دارد که به طور خاص در مورد شکست و هدف یاد گرفتم…